گنجور

شمارهٔ ۲۵۲

ای دل من بسته در آن زنجیر سمن سا دل
کرده مرا در غم عشقت بی سرو بی پا دل
برده ازین قالب خاکی رخت بصحرا جان
رانده ازین دیده پر خون سیل بدریا دل
چون دل ما برنگرفت از لعل لبت کامی
ای بت مهوش تو چرا برداشتی از ما دل
جای من بیدل و دین یا دیر بود یا دار
قصد من بی سر و پا یا دیده کند یا دل
مطرب دل سوختگان گو تا بزند بر چنگ
وای دل ای وای دل و دین وادل من وادل
ای شکری زان لب شیرین کرده تقاضا جان
وی نظری زانرخ زیبا کرده تمنّا دل
جادوی عاشق کش چشمت خورده بافسون خون
هندوی زنگی وش زلفت برده بیغما دل
سر نکشد یکسر مو زان جعد مسلسل عقل
روی نتابد نفسی زان روی دلارادل
چند زنی طعنه که خواجو در غم عشق افتاد
چون دلم افکند درین آتش چکنم با دل

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن مستفعل مفعولن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل من بسته در آن زنجیر سمن سا دل
کرده مرا در غم عشقت بی سرو بی پا دل
هوش مصنوعی: ای دل من، تو در زنجیری از گل‌های خوشبو اسیر هستی. عشق تو مرا در غم و اندوهی عمیق غوطه‌ور کرده، به گونه‌ای که نه می‌توانم آرامش داشته باشم و نه می‌توانم حرکتی کنم.
برده ازین قالب خاکی رخت بصحرا جان
رانده ازین دیده پر خون سیل بدریا دل
هوش مصنوعی: این بیت به بیان جدایی روح از بدن و حرکت آن به سوی آزادی و وسعت می‌پردازد. روح از قید و بندهای جسمانی رها شده و به سمت بی‌نهایت و سکونتگاه‌های بالاتر می‌رود. همچنین، عکس‌العمل‌ها و احساسات انسانی را در مواجهه با درد و رنج، مانند اشک و غم نیز به تصویر می‌کشد.
چون دل ما برنگرفت از لعل لبت کامی
ای بت مهوش تو چرا برداشتی از ما دل
هوش مصنوعی: چرا ای معشوق جذاب، دل ما را از محبت و زیبایی‌ات دور کردی در حالی که دل ما هیچ وقت از لب‌های زیبا و شیرینت سیراب نشد؟
جای من بیدل و دین یا دیر بود یا دار
قصد من بی سر و پا یا دیده کند یا دل
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از احساسات و ناپایداری خود در رابطه با عشق و مذهب سخن می‌گوید. او به جدایی میان اراده و احساساتش اشاره دارد و بیان می‌کند که گاهی به دلایل مختلف، نمی‌تواند به طور کامل به چیزی که می‌خواهد برسد. به نوعی، او در حالت نقل و انتقال و بی‌قراری به سر می‌برد و نمی‌داند که باید به کدام سمت برود یا چه تصمیمی بگیرد.
مطرب دل سوختگان گو تا بزند بر چنگ
وای دل ای وای دل و دین وادل من وادل
هوش مصنوعی: ای نی، به آواز دل‌سوزان بگو که تا چه زمانی بر ساز بزند. آه و ناله دل، آه و ناله دل و دین و دلداده من.
ای شکری زان لب شیرین کرده تقاضا جان
وی نظری زانرخ زیبا کرده تمنّا دل
هوش مصنوعی: ای شیرین زبان، تو با لب‌های سرخش درخواست جانم را کردی و من از زیبایی چهره‌ات تمنّا دارم که به من نگاهی بیندازی.
جادوی عاشق کش چشمت خورده بافسون خون
هندوی زنگی وش زلفت برده بیغما دل
هوش مصنوعی: چشمان تو جادوی عاشقانه‌ای دارند که دل را می‌رباید و موهایت مانند زلفی زیبا، روح و دل را به تسخیر درآورده است.
سر نکشد یکسر مو زان جعد مسلسل عقل
روی نتابد نفسی زان روی دلارادل
هوش مصنوعی: موهای پیچ‌درپیچ و زیبا سر از زیر چادر بر نمی‌دارند و این چهرهٔ دلربا به قدری جذاب است که حتی عقل را هم به چالش می‌کشد و نفس کسی را به تنگی می‌اندازد.
چند زنی طعنه که خواجو در غم عشق افتاد
چون دلم افکند درین آتش چکنم با دل
هوش مصنوعی: چند بار به من طعنه می‌زنی که خواجو در عشق درد کشیده است، اما وقتی دلم در این آتش گرفتار شده، چه کنم با این دل خود؟

حاشیه ها

1387/07/18 21:10

وزن شعر به نظرم کمی عجیب است، شاید شعر را اشتباه خوانده‌ام و به همین دلیل وزن عجیب «مفتعلن مفتعلن مفعول مفاعیلن» را برایش یافته‌ام.

1394/05/27 14:07
مجید ع

وزن درست است اما من ان را به صورت
مفتعلاتن فعلاتن مفتعلاتن فع
می خوانم

1403/07/20 00:10
شایان شرقی

پس از شانزده سال، وزن این شعر را به صلاح دید خویش و همچنین به منظور نوگرایی در اوزان گنجور که به حق گنجینه شعر و ادب پارسی است تغییر دادم. به راستی که این تغییر به منزله کم ارزش شدن ویرایش های کهن و پیشین نیست و این ویرایش با احترام به ویراستار متقدم و محترم، محمدرضای عزیز که در شانزده سال پیش چنین کار سترگ و با ارزشی را در این بستر فرخنده به یادگار گذاشت، ثبت میگردد.

بماند به یادگار در راه تادیب و تکریم شعر و ادب پارسی