گنجور

شمارهٔ ۲۵

سحر بگوش صبوحی کشان باده پرست
خروش بلبله خوشتر زبانک بلبل مست
مرا اگر نبود کام جان و عمر دراز
چه باک چون لب جانبخش و زلف جانان هست
اگر روم بدود اشک و دامنم گیرد
که از کمند محبت کجا توانی جست
امام ما مگر از نرگس تو رخصت یافت
چنین که مست به محراب می رود پیوست
ز بسکه در رمضان سخت گفت عالم شهر
چو آبگینه دل نازک قدح بشکست
چگونه از سر جام شراب برخیزد
کسی که در صف رندان دُردنوش نشست
بمحشرم ز لحد بی خبر برانگیزند
بدین صفت که شدم بیخود از شراب الست
عجب نباشد اگر آب رخ بباد رود
مرا که باد بدستست و دل برفت از دست
کنون ورع نتوان بست صورت از خواجو
که باز بر سر پیمانه رفت و پیمان بست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سحر بگوش صبوحی کشان باده پرست
خروش بلبله خوشتر زبانک بلبل مست
هوش مصنوعی: در سحرگاه، صدای خوش شراب‌نوشان به گوش می‌رسد، که با صدای دلنشین بلبل مست، به شادی و آواز مشغول‌اند.
مرا اگر نبود کام جان و عمر دراز
چه باک چون لب جانبخش و زلف جانان هست
هوش مصنوعی: اگر من کام و لذتی از زندگی و عمر طولانی نداشته باشم، چه اهمیتی دارد، چون لب‌های خوشبخت و موی محبوبم در کنارم هست.
اگر روم بدود اشک و دامنم گیرد
که از کمند محبت کجا توانی جست
هوش مصنوعی: اگر بروم و اشک‌هایم بریزند و دامنم را بگیرند، چگونه می‌توانی از دام عشق فرار کنی؟
امام ما مگر از نرگس تو رخصت یافت
چنین که مست به محراب می رود پیوست
هوش مصنوعی: امام ما فقط به خاطر نگاه تو مجاز شده که به حالت نشئه و مستی به عبادت برود و همیشه در حال ارتباط با حق است.
ز بسکه در رمضان سخت گفت عالم شهر
چو آبگینه دل نازک قدح بشکست
هوش مصنوعی: به خاطر سخنانی که در ماه رمضان گفته شده، شهر به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. مانند اینکه دل لطیف و حساس من به خاطر این صحبت‌ها، چون جام بلورین شکسته شده است.
چگونه از سر جام شراب برخیزد
کسی که در صف رندان دُردنوش نشست
هوش مصنوعی: چطور ممکن است کسی که در جمع میگساران نشسته و از شراب نوشیده است، از لیوانش فاصله بگیرد و برخیزد؟
بمحشرم ز لحد بی خبر برانگیزند
بدین صفت که شدم بیخود از شراب الست
هوش مصنوعی: در روز قیامت، من از قبر بی‌خبر برمی‌خیزم و این حالت من به خاطر نشئه‌ای است که از شراب زمان الست (آغاز آفرینش) دارم.
عجب نباشد اگر آب رخ بباد رود
مرا که باد بدستست و دل برفت از دست
هوش مصنوعی: شگفتی ندارد اگر آب چهره‌ام به باد برود، چرا که باد در دست است و دل من از دست رفته است.
کنون ورع نتوان بست صورت از خواجو
که باز بر سر پیمانه رفت و پیمان بست
هوش مصنوعی: اکنون نمی‌توان از تقوا و پرهیزکاری در برابر خواجو یاد کرد، زیرا او دوباره به می‌خانه بازگشته و پیمانی برقرار کرده است.

حاشیه ها

1390/09/15 13:12
صابری

سلام
در بیت ششم ، مصر اول رجام اشتباه است .
صحیح آن می شود: چگونه از سر جام شراب برخیزد.

1398/10/13 07:01
احسان

درود
به نظر در مصرع دوم بیت هشتم «مرا که باده به دستست و دل رود از دست» درست تر است.