گنجور

شمارهٔ ۲۳۹

ای دو چشم خوش پُر خواب تو در خوابی خوش
وی دو زلف کژ پر تاب تو در تابی خوش
خفته چون چشم تو در هر طرفی بیماری
وانگه از قند تو در حسرت جلابی خوش
همچو زلف سیه و روی جهان افروزت
نتوان دید شبی تیره و مهتابی خوش
نرگست فتنه ی هر گوشه نشینست مقیم
خوابگه ساخته بر گوشه ی محرابی خوش
تا برفت از نظرم چشم خوش پُر خوابت
در شب هجر نکردم نفسی خوابی خوش
بجز از مردم چشمم که بخونم تشنه ست
بیتو بر لب نچکاندست کسم آبی خوش
گوش کن شرح شرف نامه ی مهر از خواجو
زانک باشد صفت مهر رخت بابی خوش

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دو چشم خوش پُر خواب تو در خوابی خوش
وی دو زلف کژ پر تاب تو در تابی خوش
هوش مصنوعی: ای چشمان زیبای تو که در خواب خوبی غرق شده‌اند، و ای موهای پیچ‌خورده‌ات که در حال تاب خوردن به زیبایی هستند.
خفته چون چشم تو در هر طرفی بیماری
وانگه از قند تو در حسرت جلابی خوش
هوش مصنوعی: چشم تو خوابیده و اطراف را بیماری فرا گرفته است، و سپس از شیرینی تو در آرزوی طراوتی خوش هستم.
همچو زلف سیه و روی جهان افروزت
نتوان دید شبی تیره و مهتابی خوش
هوش مصنوعی: زیبایی تو همچون موی سیاه، در چنین شبی تاریک و با نور ماه نمی‌توان دید.
نرگست فتنه ی هر گوشه نشینست مقیم
خوابگه ساخته بر گوشه ی محرابی خوش
هوش مصنوعی: نرگس زیبای تو در هر گوشه‌ای که باشد، همه را در خواب و خیال می‌برد و در گوشه‌ای از محراب، جایگاهی دلنشین و آرام برای خود ساخته است.
تا برفت از نظرم چشم خوش پُر خوابت
در شب هجر نکردم نفسی خوابی خوش
هوش مصنوعی: وقتی که چشمان خواب‌آلود و زیبا و دیدنی تو از جلویم دور شد، در شب جدایی حتی یک نفس آرامش‌بخش هم نداشتم.
بجز از مردم چشمم که بخونم تشنه ست
بیتو بر لب نچکاندست کسم آبی خوش
هوش مصنوعی: جز مردم کسی را نمی‌بینم که بتوانم به او اعتماد کنم. هیچ‌کس نیست که به من آبی بدهد یا محبت کند. من تشنه‌ام و در این بی‌کسی، بر لبم امیدی نیست.
گوش کن شرح شرف نامه ی مهر از خواجو
زانک باشد صفت مهر رخت بابی خوش
هوش مصنوعی: به دقت به توضیحات درباره نامه‌ای که درباره ارزش و زیبایی عشق نوشته شده گوش کن، چرا که ویژگی‌های عشق تو، مانند باب خوشی است که دل هر کسی را شاد می‌کند.