شمارهٔ ۲۳۸
ای حلقه زده افعی مشکین تو بر دوش
وی خنده زده شکّر شیرین تو بر نوش
از کوه نتابد چو تو خورشید کمربند
وز باغ نخیزد چو تو شمشاد قباپوش
چون دوش شبی تیره ندیدم بدرازی
الا شب زلفت که زیادت بود از دوش
ماندست مرا حسرت دیدار تو در دل
کردست دلم حلقه ی گیسوی تو در گوش
دارم ز تو دلبستگی و مهر و وفا چشم
لیکن چکنم گر تو نداری دل من گوش
خاموش که چون گل بشکر خنده درآید
با بلبل بیدل نتوان گفت که خاموش
زان داروی بیهوشی اگر صبح توانی
در ده قدحی تا ز حریفان ببرد هوش
تخفیف کن از دور من سوخته جامی
کاتش چو زیادت شود از سر برود جوش
خواجو اگرت دست دهد دولت وصلش
زنهار مگو با کس و بر میخور و میپوش
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای حلقه زده افعی مشکین تو بر دوش
وی خنده زده شکّر شیرین تو بر نوش
هوش مصنوعی: ای عقابی که بر دوش افعی مشکی حلقه زدهای، تو با لبخندی که بر صورت شیریننوش داری، و بر سر شکر موجود در آن، خنده میزنی.
از کوه نتابد چو تو خورشید کمربند
وز باغ نخیزد چو تو شمشاد قباپوش
هوش مصنوعی: خورشید به زیبایی و درخشش تو نمیتابد و هیچ درختی به لطافت و سادگی تو رشد نمیکند.
چون دوش شبی تیره ندیدم بدرازی
الا شب زلفت که زیادت بود از دوش
هوش مصنوعی: دیشب شب تیرهای بود که هیچ چیزی به بلندی آن ندیدم جز شب زلفهای تو که از دیشب هم بلندتر و زیباتر بود.
ماندست مرا حسرت دیدار تو در دل
کردست دلم حلقه ی گیسوی تو در گوش
هوش مصنوعی: حسرت دیدن تو در دل من نشسته و دلم به یاد گیسوان تو پر از احساس است.
دارم ز تو دلبستگی و مهر و وفا چشم
لیکن چکنم گر تو نداری دل من گوش
هوش مصنوعی: من به تو علاقه و محبت دارم و به تو وفادار هستم، اما چه کنم که تو اصلاً به احساسات من توجهی نمیکنی.
خاموش که چون گل بشکر خنده درآید
با بلبل بیدل نتوان گفت که خاموش
هوش مصنوعی: سکوت کن که وقتی گل لبخندش را به زیبایی نشان میدهد، نمیتوان با بلبل عاشق سخن گفت.
زان داروی بیهوشی اگر صبح توانی
در ده قدحی تا ز حریفان ببرد هوش
هوش مصنوعی: اگر تو میتوانی صبح زود از آن داروی بیهوشی استفاده کنی، بهتر است ده لیوان از آن بنوشی تا تمام حریفان را بیهوش کنی.
تخفیف کن از دور من سوخته جامی
کاتش چو زیادت شود از سر برود جوش
هوش مصنوعی: از دوری من که در آتش عشق سوختهام، کمی تخفیف بده. چون اگر شعله این آتش زیادتر شود، دچار تب و تابی میشوم که کنترل آن از دستم میرود.
خواجو اگرت دست دهد دولت وصلش
زنهار مگو با کس و بر میخور و میپوش
هوش مصنوعی: اگر تو به وصال خواجو دست یابی، حواست باشد که این را به کسی نگویی و از آن لذت ببر و به دیگران نشان ندهی.