شمارهٔ ۲۳۰
رقیب اگر بجفا باز دارم ز درش
مگس گزیر نباشد زمانی از شکرش
بزر توان چو کمر خویش را برو بستن
که جز بزر نتوان کرد دست در کمرش
گرم بهر سر موئی هزار جان بودی
فدای جان و سرش کردمی بجان و سرش
در آنزمان که شود شخص ناتوانم خاک
کند عظام رمیمم هوای خاک درش
دلی که گشت گرفتار چشم و عارض او
چرا برفت بیکباره دل ز خواب و خورش
گذشت و بر من بیچاره اش نظر نفتاد
چه او فتاد کزینسان فتادم از نظرش
کنون که شد گل سوری عروس حجله ی باغ
چه غم زناله شبگیر بلبل سحرش
بملک مصر نشاید خرید یوسف را
ولی بجان عزیز ار دهند رو بخرش
میان اهل طریقت نماز جایز نیست
مگر کنند تیمّم بخاک رهگذرش
بر آستانه ی ماهی گرفته ام منزل
که هست هر نفسی رو بمنزل دگرش
بسیم و زر بودش میل دل ولی خواجو
سرشک و گونه ی زردست وجه سیم و زرش
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رقیب اگر بجفا باز دارم ز درش
مگس گزیر نباشد زمانی از شکرش
هوش مصنوعی: اگر رقیب با ظلم و ستم مرا از در خانهاش دور کند، باز هم مگس (که نماد عشق و وابستگی است) نمیتواند از شیرینی او دور شود.
بزر توان چو کمر خویش را برو بستن
که جز بزر نتوان کرد دست در کمرش
هوش مصنوعی: بزرگتر از آنی باید که کمر خود را محکم ببندی، زیرا فقط کسی که بزرگ است میتواند دستانش را به کمرش بیندازد.
گرم بهر سر موئی هزار جان بودی
فدای جان و سرش کردمی بجان و سرش
هوش مصنوعی: اگر هزار جان هم داشتم، برای جان و سر او فدای آن میشدم.
در آنزمان که شود شخص ناتوانم خاک
کند عظام رمیمم هوای خاک درش
هوش مصنوعی: در زمانی که من ناتوان و ضعیف شوم، خاک به جسم من میپیوندد و من به یاد و هوای خاک به آرامش خواهم رسید.
دلی که گشت گرفتار چشم و عارض او
چرا برفت بیکباره دل ز خواب و خورش
هوش مصنوعی: دل کسی که به زیبایی و چهرهی محبوبش تسلیم شده، چرا به ناگاه از خواب و آرامش بیدار شد؟
گذشت و بر من بیچاره اش نظر نفتاد
چه او فتاد کزینسان فتادم از نظرش
هوش مصنوعی: زمان گذشت و او به من بیچاره نگاهی نکرد، همانطور که او از نظر من رفت، من هم از نظر او افتادم.
کنون که شد گل سوری عروس حجله ی باغ
چه غم زناله شبگیر بلبل سحرش
هوش مصنوعی: حالا که گل سرخ به عنوان عروس در باغ آرایش کرده، چرا باید بلبل در شب، به خاطر آن غمگین باشد؟
بملک مصر نشاید خرید یوسف را
ولی بجان عزیز ار دهند رو بخرش
هوش مصنوعی: در مصر، خرید یوسف ممکن نیست، اما اگر جان عزیز را بدهند، میتوان او را خرید.
میان اهل طریقت نماز جایز نیست
مگر کنند تیمّم بخاک رهگذرش
هوش مصنوعی: در میان کسانی که در مسیر عرفان و معنویت هستند، انجام نماز با آب مجاز نیست، مگر اینکه اول تیمم کنند با خاکی که در مسیر دیگران وجود دارد.
بر آستانه ی ماهی گرفته ام منزل
که هست هر نفسی رو بمنزل دگرش
هوش مصنوعی: در آستانه ماه، من سکونت گزیدهام؛ زیرا هر لحظه که میگذرد، او به مقصدی دیگر میرود.
بسیم و زر بودش میل دل ولی خواجو
سرشک و گونه ی زردست وجه سیم و زرش
هوش مصنوعی: او دارای دلباختهای است که در آغوشش نقره و طلا وجود دارد، اما چهرهاش با اشک و رنگ زرد دلش را نشان میدهد. در واقع، زیبایی و ثروت او در تضاد با غم و اندوهی است که در چهرهاش مشاهده میشود.