گنجور

شمارهٔ ۲۲

ای کرده مه را از تیره شب نقاب
در شب فکنده چین بر مه فکنده تاب
مشکست یا خطست یا شام شب نمای
ماهست یا رخست یا صبح شب نقاب
با سرو قامتت شمشاد گو مروی
با ماه طلعتت خورشید گو متاب
ای برده آب من زان لعل آبدار
وی بسته خواب من زان چشم نیم خواب
چون آتش رخت برد آبروی من
زان آب آتشی بر آتشم زن آب
زلف تو بر رخت شامست بر سحر
عشق تو در دلم گنجست در خراب
ای سرو سیمتن صبحست در فکن
در جام آبگون آن آتش مذاب
خادم بسوز عود مطرب بساز چنگ
بلبل بزن نوا ساقی بده شراب
صوفی چو صافئی دُرد معان بنوش
خواجو چو عارفی روی از بتان متاب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلن مفعول فاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای کرده مه را از تیره شب نقاب
در شب فکنده چین بر مه فکنده تاب
هوش مصنوعی: آینده روشن و زیبا را با وجود تاریکی‌های شب به تصویر می‌کشد، و نور ماه مانند چین و تاب زیبا بر صورت شب پاشیده شده است.
مشکست یا خطست یا شام شب نمای
ماهست یا رخست یا صبح شب نقاب
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف زیبایی و جذابیت می‌پردازد. گوینده در تلاش است تا بگوید زیبایی کلام یا چهره می‌تواند ناشی از عطر، خط، نمای ماه یا نقاب صبح باشد. به طور کلی، زیبایی به انواع مختلفی نسبت داده شده و به شکلی شاعرانه به توصیف آن پرداخته شده است.
با سرو قامتت شمشاد گو مروی
با ماه طلعتت خورشید گو متاب
هوش مصنوعی: با قد بلند و زیبایت، به درخت شمشاد شباهت داری و با چهره ماه مانندت، به خورشید نمی‌شود تابید.
ای برده آب من زان لعل آبدار
وی بسته خواب من زان چشم نیم خواب
هوش مصنوعی: ای دوست، تو همچون میوه‌ای شیرین و دلپذیری که به من زندگی و انرژی می‌بخشی، و خواب من را از زیبایی چشمانت پر کرده‌ای.
چون آتش رخت برد آبروی من
زان آب آتشی بر آتشم زن آب
هوش مصنوعی: چون آتش سبب شد که اعتبار من را برباید، به خاطر آن آبِ آتشین، بر من که مثل آتش هستم، آب بریز.
زلف تو بر رخت شامست بر سحر
عشق تو در دلم گنجست در خراب
هوش مصنوعی: موهای تو در چهره‌ات شب را تداعی می‌کند، اما عشق تو در دل من مانند گنجی ارزشمند پنهان شده است که در ویرانه‌ای قرار دارد.
ای سرو سیمتن صبحست در فکن
در جام آبگون آن آتش مذاب
هوش مصنوعی: ای سرو با قامت راست و زیبا، صبحی فرا رسیده است. در جامی که به رنگ آب است، آتش ذوب شده‌ای را بیفکن.
خادم بسوز عود مطرب بساز چنگ
بلبل بزن نوا ساقی بده شراب
هوش مصنوعی: خدمتگزار، عود را آتش کن و ساز بزن، بلبل را به نوا درآور و ای ساقی، شراب به من بده.
صوفی چو صافئی دُرد معان بنوش
خواجو چو عارفی روی از بتان متاب
هوش مصنوعی: صوفی مانند کسی که در حال نوشیدن شراب صاف است، از عشق و لذت‌های معنوی بهره‌مند می‌شود. اما خواجو، مانند عارفانی که از محبت معشوقان دوری می‌گزینند، نباید از زیبایی‌ها روی برگرداند.

حاشیه ها

1387/07/15 19:10

در مصرع اول بیت اول «مه» با «ماه» جایگزین شد.

1395/03/02 18:06
تردید

درود بر دوستان عزیز و زحمتکش گنجور
مخالف نظر حمیدرضا " ماه " در مصرع اول صحیح است .
در مصرع ششم " طلعتت " را به جای " طلعت " جایگزین کنید تا وزن صحیح شود .
مصرع اول بیت هفتم " سیم " را از " تن " جدا کنید لطفا .
الحق که خواجو بی همتاست بی همتا