گنجور

شمارهٔ ۲۱

مغنّی وقت آن آمد که بنوازی رباب
صبوحست ای بت ساقی بده جام شراب
اگر مردم بشوئیدم به آب چشم جام
وگر دورم بخوانیدم به آواز رباب
فلک در خون جانم رفت و مادر خون دل
می لعل آب کارم برد و ما در کار آب
مرا بر قول مطرب گوش و مطرب در سماع
من از بادام ساقی مست و ساقی مست خواب
چو هندو زلف دود آسای او آتش نشین
چو طوطی لعل شکّر خای او شیرین جواب
دل از چشمم بفریادست و چشم از دست دل
که هم پر عقابست آفت جان عقاب
کبابم از دل پر خون بود وقت صبوح
که مست عشق را نبود برون از دل کباب
سر کویت ز آب چشم مهجوران فرات
سرانگشتت بخون جان مشتاقان خضاب
دلم چون مار می پیچد ز مهرم سر مپیچ
رخت چون ماه میتابد ز خواجو رخ متاب

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعل
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مغنّی وقت آن آمد که بنوازی رباب
صبوحست ای بت ساقی بده جام شراب
هوش مصنوعی: زمان آن رسیده است که موسیقی بزنیم و رباب را بنوازیم. صبح است، ای زیبای ساقی، لطفاً به من جامی از شراب بده.
اگر مردم بشوئیدم به آب چشم جام
وگر دورم بخوانیدم به آواز رباب
هوش مصنوعی: اگر مردم را با اشک‌هایم غرق کنم و یا اگر از دور مرا با غم‌انگیزترین نغمه‌ها بخوانید.
فلک در خون جانم رفت و مادر خون دل
می لعل آب کارم برد و ما در کار آب
هوش مصنوعی: آسمان برای من بسیار ناراحت و غمگین است، و مادر نیز با درد دل به من نگاه می‌کند. زندگی‌ام تحت تأثیر مشکلات و سرنوشت تلخی قرار گرفته است، در حالی که ما درگیر مسائل روزمره و فرعی هستیم.
مرا بر قول مطرب گوش و مطرب در سماع
من از بادام ساقی مست و ساقی مست خواب
هوش مصنوعی: گوشم به صدای موسیقی و نوازنده معطوف است و در حال لذت بردن از جشن و سرور هستم. در این حین، از شراب، خواب آلود و سرمست شده‌ام.
چو هندو زلف دود آسای او آتش نشین
چو طوطی لعل شکّر خای او شیرین جواب
هوش مصنوعی: وقتی موهای او مانند زلف هندی در کنار دود قرار می‌گیرد، به گونه‌ای آتش‌افروز می‌شود که انسان را به یاد طوطی لعل می‌اندازد و شیرینی طعم او را تداعی می‌کند.
دل از چشمم بفریادست و چشم از دست دل
که هم پر عقابست آفت جان عقاب
هوش مصنوعی: دل من از چشمانم فریاد می‌زند و چشمانم از احساسات دل خالی نیست. به طوری که هر دو غرق در یک احساس غمگین و نگران هستند که زندگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
کبابم از دل پر خون بود وقت صبوح
که مست عشق را نبود برون از دل کباب
هوش مصنوعی: در وقت صبح، قلب من پر از درد و غم بود، مانند کبابی که در آتش پخته شده است. در حالیکه دل عاشق، به خاطر عشق خود به هیچ چیز دیگر فکر نمی‌کند و از درونش هیچ کبابی نمی‌سوزد.
سر کویت ز آب چشم مهجوران فرات
سرانگشتت بخون جان مشتاقان خضاب
هوش مصنوعی: کنار کوی تو، اشک‌های بی‌نوا مانند آب فرات جاری است و انگشت‌های مشتاقان در خون عشق تو رنگین شده است.
دلم چون مار می پیچد ز مهرم سر مپیچ
رخت چون ماه میتابد ز خواجو رخ متاب
هوش مصنوعی: دل من از عشق تو به شدت در حال تلاطم و اضطراب است، پس از تو دوری نکن. چهره‌ات مانند ماه درخشنده است، اما لطفاً روی خود را از من برنگردان.

حاشیه ها

1387/07/15 19:10

راجع به وزن شعر شک دارم، به هر حال اگر وزن را درست یافته باشم باید مصرع دوم بیت اول ناقص باشد و احتمالاً چنین صورتی درست است:
صبوح است ای بت ساقی بده [ما را] شراب
در مصرع اول بیت آخر «مپیچد» با «می‌پیچد» جایگزین شد و برخی تصحیحات رسم‌الخطی (جدا و پیوسته‌نویسی) کلمات نیز با فرض درستی وزن یافته شده اعمال گردید. در مورد اول، از دوستان اگر کسی بتواند در این مورد اطمینان بدهد تغییر را اعمال می‌کنم.

1393/10/26 12:12
shapouran

Beyte 6 mesra e 2: ke ham parre oghab ast aafate jaane oghaab
Aftab ghalate. Nazare pishin darbareye bedeh sharaab ham doroste . Vazn: mafailon mafailon mafailon fa'al hazaje mosammane majboob

1394/03/15 07:06
تردید

دوست عزیزم سلام
سپاسگزارم از زحمات شما در مورد ایجاد سایت محبوبم گنجور
در مورد وزن که نوشتی ، بنده فکر می کنم مصرع دوم بیت اول اینگونه باشد « صبوح است ای بت ساقی بده - جام - شراب » در ضمن اگر اشتباه نکرده باشم وزن اینچنین است : مفاعیل مفتعلن فع مفاعیل فعل .
الله اعلم

1397/06/31 12:08
نستوه

در مصرع 2 بیت 6 آفتاب جان عقاب صحیح نیست به 3 دلیل: 1- نبودن عبارت در متون ادب فارسی 2- وزن مصرع با آن عبارت به هم می خورد و در رکن 3 به جای مفاعیلن، مفاعلات می شود که چنین وزنی در عروض نیست. 3- تعبیر آفت جان عقاب در شعر خاقانی و مجیر و ... آمده است. ذیلاٌ ابیات عربی و فارسی که مضمون بیت مشترکند، درج می شود که به خاطر اطالۀ کلام پوزش می طلبم:
آفت جانِ عقاب بودنِ پَرَش
طغرائی (دیوان):

مِثلُ العُقابِ رَأی نَصلاً یُرَکَّبُ فی
فَقالَ: لابَأسَ ما لَم یَأتِهِ مَدَدٌ
فَاَلبَسَ القِدحَ وَحفاً مِن قَوادِمِهِ
رَماهُ رَشَقاً فَلَم یُخطِئ مَقاتِلَهُ
فَقالَ: وَالسَّهمُ تَحدوهُ قَوادِمُهُ
قِدحٍ لَطیفٍ قَویمِ الحَدِّ مُعتَدلِ
مَتی یَکونُ لَهُ عَوناً عَلَی العَمَلِ
لَمّا تَطایَرَ رامٍ مِن بَنی ثُعَلِ
فَخَرَّ مُنتَکِساً مِن ذِروَةِ الجَبَلِ
مَن ذا اَلومُ وَ حَتفی جاءَ مِن قِبَلی
اگر نوشتۀ آقای جمالزاده در کشکول جمالی121 صحیح باشد، باید گفت که سابقۀ مضمون فوق، پیش از ادبیّات فارسی و عربی است. وی نوشته که مضمون عیناً در قطعه¬ای از اشیل، شاعر یونانی قرون پنجم و ششم پیش از میلاد، آمده است. حتّی تذکر داده است که مَثَل«از ماست که بر ماست»، که در زبان یونانی هست، عیناً به زبان فارسی وارد شده است!
ناصر خسرو:

گویند عقابی به درِ شهری برخاست
ناگه ز یکی گوشه از این سخت کمانی
وز بهر طمع پرّ به پرواز بیاراست
تیری ز قضای بد بگشاد بر او راست
در بال عقاب آمد آن تیر جگردوز
زی تیر نگه کرد پر خویش بر او دید
وز ابر مر او را به سوی خاک فرو کاست1
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
مسعود سعد سلمان:

از عقاب است پَرِّ آن تیری

که بدو می بیفکنند عقاب
ابوالفرج رونی:

مگر که فرع قوی حال تر ز اصل از آنک

عقاب گیرد تیرش همی به پرّ عقاب
مجیر بیلقانی:

تو را به دست تو سر می برد زمانه از آن

که هست پرّ عقاب آفت وجود عقاب
خاقانی:

کار جهان وبال جهان دان که بر خدنگ

پرّ عقاب آفت جان عقاب شد
نظامی:

گهِ تیر خوردن عقاب دلیر

به پرِّ خود آید ز بالا به زیر

1398/03/02 16:06
تردید

درود گنجور جان
لطفا مصرع دوم بیت مطلع رو طبق نسخی که موجوده اصلاح کن
صبوحست ای بت ساقی بده (جام) شراب
اما در مورد وزن
هیچ مشکل وزنی در ابیات این غزل بی نظیر خواجو وجود نداره
و گنجور کاملا صحیح وزن رو مشخص کرده
بی تردید این غزل یکی از شاهکارهای خواجوی کرمانی محسوب می شه