گنجور

شمارهٔ ۲۱۵

ای دل ار صحبت جانان طلبی جان درباز
جان چه باشد دو جهان در ره جانان درباز
مرد این راه نئی ورنه چو مردان رهش
پای ننهاده از اول سر و سامان درباز
در ره جان جهان جان و جهان باخته اند
تو اگر اهل دلی دل چو بود جان درباز
تا ترا دیو و پری جمله مسخّر گردد
گر کم از مور نئی ملک سلیمان درباز
دعوی زهد کنی دُردی خمّار بنوش
دین و دنیا طلبی عالم ایمان درباز
درد را چاشنیی هست که درمانرا نیست
گر تو آن می طلبی مایه ی درمان درباز
تا سلاطین جهان جمله گدای تو شوند
چون گدایان درش ملکت سلطان درباز
با لب و خال وی ار عمر خضر می خواهی
ترک ظلمت کن و سرچشمه ی حیوان درباز
تا بچوگان سعادت ببری گوی مراد
گوی دل در خم آن زلف چو چوگان درباز
سر میدان محبت بودت ملک وجود
اگرت دست دهد بر سر میدان درباز
خواجو ار لقمه ئی از سفره ی لقمان طلبی
ملک یونان ز پی حکمت یونان در باز

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل ار صحبت جانان طلبی جان درباز
جان چه باشد دو جهان در ره جانان درباز
هوش مصنوعی: ای دل، اگر خواهان ارتباط با معشوق هستی، باید آماده فدا کردن جان و زندگی‌ات باشی. چرا که در مسیر عشق، جان و جهان هر دو به عشق او وابسته‌اند.
مرد این راه نئی ورنه چو مردان رهش
پای ننهاده از اول سر و سامان درباز
هوش مصنوعی: اگر تو در این مسیر جدی نیستی، پس مانند مردان واقعی که از ابتدا بدون هیچ تردیدی قدم گذاشته­‌اند و به هدف خود رسیده‌اند، باید بدانید که به سر و سامان نخواهید رسید.
در ره جان جهان جان و جهان باخته اند
تو اگر اهل دلی دل چو بود جان درباز
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، زندگی و جان انسان‌ها به خاطر عشق و دل‌باختگی تسلیم شده‌اند. اگر تو هم از اهل دل باشی، باید بدانی که دل وقتی عاشق شود، جان را نیز به دست می‌آورد.
تا ترا دیو و پری جمله مسخّر گردد
گر کم از مور نئی ملک سلیمان درباز
هوش مصنوعی: اگر تو توانایی و قدرتی به اندازه حتی یک مور داشته باشی، تمام دیوان و موجودات عجیب عالم در اختیار تو خواهند بود و در برابر تو تسلیم خواهند شد.
دعوی زهد کنی دُردی خمّار بنوش
دین و دنیا طلبی عالم ایمان درباز
هوش مصنوعی: اگر ادعای زهد و بی‌نیازی می‌کنی، چرا از نوشیدن جام شراب لذت نمی‌بری؟ به جای این دوگانگی، در طلب دین و دنیا باش و بروی به سمت ایمان و اخلاق.
درد را چاشنیی هست که درمانرا نیست
گر تو آن می طلبی مایه ی درمان درباز
هوش مصنوعی: درد یک طعم خاص دارد که درمان ند دارد. اگر تو آن را می‌خواهی، باید در را به سوی درمان باز کنی.
تا سلاطین جهان جمله گدای تو شوند
چون گدایان درش ملکت سلطان درباز
هوش مصنوعی: تا زمانی که سلاطین و پادشاهان دنیا به اندازه گدایان در دروازه تو humble و خاضع شوند، به طوری که مکان سلطنت و حکمرانی آن‌ها در برابر تو کوچک و بی‌اهمیت جلوه کند.
با لب و خال وی ار عمر خضر می خواهی
ترک ظلمت کن و سرچشمه ی حیوان درباز
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی مانند خضر به زندگی جاویدان دست یابی، باید از تاریکی‌ها دور شوی و به سرچشمه حیات واقعی نزدیک شوی.
تا بچوگان سعادت ببری گوی مراد
گوی دل در خم آن زلف چو چوگان درباز
هوش مصنوعی: برای اینکه به بچه‌های خوشبختی برسی، باید هدف را مشخص کنی و دل را به زلفی که مانند چمن و زمین بازی است، بسپاری.
سر میدان محبت بودت ملک وجود
اگرت دست دهد بر سر میدان درباز
هوش مصنوعی: اگر در میدان عشق و محبت حضور پیدا کنی و سلطنت وجودت را به نمایش بگذاری، در آن صورت، درهای خوشبختی و موفقیت به روی تو باز خواهد شد.
خواجو ار لقمه ئی از سفره ی لقمان طلبی
ملک یونان ز پی حکمت یونان در باز
هوش مصنوعی: اگر خواجو لقمه‌ای از سفره لقمان بخواهد، باید در پی حکمت یونان برود تا به دروازه آن دست یابد.