گنجور

شمارهٔ ۲۱۴

بگشا بشکر خنده لب لعل شکرریز
با پسته ی شیرین ز شکر شور برانگیز
تلخست مِی از دست حریفان تُرُش روی
در ده قدحی از لب شیرین شکر ریز
بنشست زباد سحری شمع شبستان
ای شمع شبستان من غمزده برخیز
بفشان گره طرّه ی مشکین پریشان
وز سنبل تر غالیه بر برگ سمن ریز
آن دل که بیک تیر نظر صید گرفتی
از سلسله ی سنبل شوریده در آویز
ای آب رخم برده از آن لعل چو آتش
وی خون دلم خورده بدان غمزه ی خونریز
گویند که پرهیز کن از مستی و رندی
با نرگس مستت چه زند توبه و پرهیز
فرهاد اگرش دست دهد دولت شاهی
بی شکّر شیرین چه کند ملکت پرویز
خواجو چه کنی ناله و فریاد جگر سوز
گُلرا چه غم از نعره ی مرغان سحرخیز

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگشا بشکر خنده لب لعل شکرریز
با پسته ی شیرین ز شکر شور برانگیز
هوش مصنوعی: لبان شیرین و زیبا را با خنده‌ات بگشای، همچون شکری که طعمی دلنشین دارد. این لب‌ها را به شوق شیرینی و لذتی که در دل دارد، برانگیز.
تلخست مِی از دست حریفان تُرُش روی
در ده قدحی از لب شیرین شکر ریز
هوش مصنوعی: شراب از دست دشمنان تلخ و ناخوشایند است، اما یک جرعه از دهان کسی که لب‌هایی شیرین و شکرین دارد، بسیار دلپذیر و خوشایند است.
بنشست زباد سحری شمع شبستان
ای شمع شبستان من غمزده برخیز
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی در شبستان آمد و ای شمع شبستان، تو که غمگین هستی، برخیز و روشنایی را به ارمغان بیاور.
بفشان گره طرّه ی مشکین پریشان
وز سنبل تر غالیه بر برگ سمن ریز
هوش مصنوعی: موهای مشکین و پریشان خود را به اطراف بریز و از عطر سنبل، بر روی برگ سمن بپاش.
آن دل که بیک تیر نظر صید گرفتی
از سلسله ی سنبل شوریده در آویز
هوش مصنوعی: دل او که با یک نگاه تو به دام افتاده، همچون گلی سرزنده در زنجیری آویزان شده است.
ای آب رخم برده از آن لعل چو آتش
وی خون دلم خورده بدان غمزه ی خونریز
هوش مصنوعی: ای آب رخ من از آن لعل (لب) مانند آتش شده و خون دل من را به خاطر آن غمزه‌ی خونریز خود خورده‌ای.
گویند که پرهیز کن از مستی و رندی
با نرگس مستت چه زند توبه و پرهیز
هوش مصنوعی: می‌گویند از نوشیدن و خوش‌گذرانی دوری کن، اما با نرگس زیبای خودت چه توبه و پرهیزی می‌توانی داشته باشی؟
فرهاد اگرش دست دهد دولت شاهی
بی شکّر شیرین چه کند ملکت پرویز
هوش مصنوعی: اگر فرهاد به قدرت و مقام شاهی برسد، بدون وجود شیرین، دیگر چه فایده‌ای برای او خواهد داشت که به سرزمین پرویز ruling برگردد؟
خواجو چه کنی ناله و فریاد جگر سوز
گُلرا چه غم از نعره ی مرغان سحرخیز
هوش مصنوعی: خواجو، در اینجا به چه درد و دل کردن و ناله و فریاد بیهوده می‌پردازی؟ چه غمی برای گل وجود دارد در برابر نغمه‌های پرندگان صبحگاهی؟