شمارهٔ ۲۰۷
ایا صبا گرت افتد بکوی دوست گذار
نیازمندی من عرضه ده بحضرت یار
ببوس خاک درش وانگه ار مجال بود
سلام من برسان و پیام من بگزار
بگو که ای مه نامهربان مهر گسل
نگار لالهرخ سرو قد سیمعذار
دل شکسته که در زلف سرکشت بستم
بیادگار من خسته دل نگه می دار
مرا زمانه ز بی مهری از تو دور افکند
زهی زمانه ی بدمهر و چرخ کژ رفتار
نبودمی نفسی بی نوای نغمه ی زیر
کنون بزاری زارم قرین ناله ی زار
نه همدمی که بر آرم دمی مگر ناله
نه محرمی که بگویم غمت مگر دیوار
شبی که روز کنم بیتو از پریشانی
شود چو زلف سیاه تو روز من شب تار
فراق نامه خواجو کسی که برخواند
بآب دیده بشوید سیاهی از طومار
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ایا صبا گرت افتد بکوی دوست گذار
نیازمندی من عرضه ده بحضرت یار
هوش مصنوعی: ای نسیم، اگر به کوی محبوب رسیدی، لطفاً درخواست و نیاز من را به محبوب برسان.
ببوس خاک درش وانگه ار مجال بود
سلام من برسان و پیام من بگزار
هوش مصنوعی: خاک دراش را ببوس و اگر فرصتی بود، سلام من را برسان و پیامم را منتقل کن.
بگو که ای مه نامهربان مهر گسل
نگار لالهرخ سرو قد سیمعذار
هوش مصنوعی: بگو ای ماه زیبا و بیرحم، که دل را میشکنی، تو که همچون گل لالهرخ و سرو قد و چهرهای چون نقره داری.
دل شکسته که در زلف سرکشت بستم
بیادگار من خسته دل نگه می دار
هوش مصنوعی: دل شکستهام که در زلف خوبان گره خورده است، برای یادگاری از من، ای دل خسته، آن را حفظ کن.
مرا زمانه ز بی مهری از تو دور افکند
زهی زمانه ی بدمهر و چرخ کژ رفتار
هوش مصنوعی: زمانه به خاطر بیمهریاش من را از تو دور کرد. ای زمانهای که بیرحم و ناپایدار هستی!
نبودمی نفسی بی نوای نغمه ی زیر
کنون بزاری زارم قرین ناله ی زار
هوش مصنوعی: به یاد تو همیشه به سر میبرم و بدون وجود تو، زندگیام بیصدا و بینغمه است. اکنون در زاری و اندوه غرق شدهام و نالهام گویی با این اندوه پیوند خورده است.
نه همدمی که بر آرم دمی مگر ناله
نه محرمی که بگویم غمت مگر دیوار
هوش مصنوعی: در اینجا شاعری احساس تنهایی و غم را بیان میکند. او هیچ دوستان و همدمی ندارد که بتواند کمی با او همصحبت شود و نالهاش را بشنود. همچنین نمیتواند از غمهایش با کسی صحبت کند، جز دیواری که به او گوش میدهد، به طوری که حس میکند حتی دیوار هم بهتر از هیچکس نیست.
شبی که روز کنم بیتو از پریشانی
شود چو زلف سیاه تو روز من شب تار
هوش مصنوعی: شبی که من روز میکنم، در حالتی از پریشانی، وقتی که زلف سیاه تو را میبینم، روز من به شب تار تبدیل میشود.
فراق نامه خواجو کسی که برخواند
بآب دیده بشوید سیاهی از طومار
هوش مصنوعی: در این متن، شخصی از جدایی سخن میگوید و بیان میکند که هر کسی این نامه را بخواند، با اشک خود، تاریکی و غم جدایی را از یادداشتها و خاطراتش پاک میکند.
حاشیه ها
1389/07/12 20:10
حسین
مصرع آخر به آب دیده صحیح است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.