گنجور

شمارهٔ ۲۰۶

بیدلی گر دل ز دلبر بر نگیرد گو مگیر
عاشقی را گر ملامت در نگیرد گو مگیر
گر ز دست او دلم از پا درآید گو در آی
ورز پای او سرم سر برنگیرد گو مگیر
پادشاهی با گدائی گر نسازد گو مساز
خودپرستی دست مستی گر نگیرد گو مگیر
آنکه در ملک ملاحت کوس شاهی می زند
گر گدائی را بچیزی بر نگیرد گو مگیر
هر که نتواند سر اندر پای جانان باختن
گر حدیث خنجرش در سر نگیرد گو مگیر
و آنک او در عالم معنی ز دلبر دور نیست
گر بصورت دامن دلبر نگیرد گو مگیر
بلبل بیدل که بی گل خارخارش می کند
گر بترک لاله ی احمر نگیرد گو مگیر
پیر ما را گر بخلوت با جوانی سرخوشست
گر جز این ره مذهبی دیگر نبود گو مگیر
بیدلی گر سر بشیدائی بر آرد گو بر آر
گمرهی گر عقل را رهبر نگیرد گو مگیر
خواجو آن ساعت که جانبازان سراندازی کنند
گر تهی دستی بترک سر نگیرد گو مگیر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیدلی گر دل ز دلبر بر نگیرد گو مگیر
عاشقی را گر ملامت در نگیرد گو مگیر
هوش مصنوعی: اگر عاشق با دلبرش دل نبندد، دیگر عاشقی را نپذیر. اگر کسی از ملامت و سرزنش ترسی نداشته باشد، دیگر عاشقی را رها کن.
گر ز دست او دلم از پا درآید گو در آی
ورز پای او سرم سر برنگیرد گو مگیر
هوش مصنوعی: اگر محبت‌های او موجب شود که دلم شکست بخورد، هیچ اشکالی ندارد؛ حتی اگر او پا به میان بگذارد. و اگر پای او سر من را از جا بکند، خواهش می‌کنم مانع نشوید.
پادشاهی با گدائی گر نسازد گو مساز
خودپرستی دست مستی گر نگیرد گو مگیر
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی نتواند با گدا دوستی و هماهنگی داشته باشد، بهتر است که با او ارتباط برقرار نکند. و اگر کسی در حال مستی به خودپرستی دچار شود، بهتر است که از او دوری کنیم.
آنکه در ملک ملاحت کوس شاهی می زند
گر گدائی را بچیزی بر نگیرد گو مگیر
هوش مصنوعی: کسی که در سرزمین زیبایی و جذابیت، خود را در مرتبه‌ای بلند می‌بیند و به پادشاهی می‌ماند، اگر به یک فرد فقیر یا گدا نفعی نرساند، نباید از او انتظار داشت.
هر که نتواند سر اندر پای جانان باختن
گر حدیث خنجرش در سر نگیرد گو مگیر
هوش مصنوعی: هر کسی که نتواند عشق و دلدادگی حقیقی را تجربه کند و در معرض خطر عشق قرار نگیرد، حتی اگر درباره دلایل و ویژگی‌های عشق سخن بگوید، او را جدی مگیر.
و آنک او در عالم معنی ز دلبر دور نیست
گر بصورت دامن دلبر نگیرد گو مگیر
هوش مصنوعی: او در حقیقت و عالم معنوی از دلبر دور نیست؛ حتی اگر در ظاهر و صورت دامن دلبر را نگیرد، نباید او را دور بدانیم.
بلبل بیدل که بی گل خارخارش می کند
گر بترک لاله ی احمر نگیرد گو مگیر
هوش مصنوعی: بلبل بی‌رحم که در absence از گل، به خارهایش آزار می‌زند، اگر لاله‌ی سرخ را بشکند، دیگر نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
پیر ما را گر بخلوت با جوانی سرخوشست
گر جز این ره مذهبی دیگر نبود گو مگیر
هوش مصنوعی: پیر ما اگر در تنهایی با جوانی خوش می‌گذرانَد، اگر غیر از این راه و روش دینی دیگری وجود نداشته باشد، پس این را رها کن.
بیدلی گر سر بشیدائی بر آرد گو بر آر
گمرهی گر عقل را رهبر نگیرد گو مگیر
هوش مصنوعی: اگر کسی در عشق و دیوانگی سر به جنون بگذارد، بگو که این گمراهی است. و اگر عقل هم نتواند راه درست را پیدا کند، بگو که نباید آن را بپذیرند.
خواجو آن ساعت که جانبازان سراندازی کنند
گر تهی دستی بترک سر نگیرد گو مگیر
هوش مصنوعی: در آن زمان که دلاوران به میدان می‌آیند، حتی اگر کسی تهی‌دست باشد و چیزی نداشته باشد، زیبنده نیست که سرش را پایین بگیرد یا از خود ضعف نشان دهد.