گنجور

شمارهٔ ۲۰۰

برافکن سایبان ظلمت از نور
که یاد از روی خوبت چشم بد دور
رخت در چشم ما نورست در چشم
نظر بر طلعتت نور علی نور
بیاقوتت برات آورده سنبل
ز ریحان تو در خط رفته کافور
ترا بر جان من فرمان روانست
که سلطان آمرست و بنده مأمور
بهشتی روی اگر در گلشن آید
تو پنداری که این خلدست و آن خور
گرم روی زمین گردد مصوّر
نبیند ناظرم جز روی منظور
ز بادامش حریفان نیمه مستند
ولی آن ماهرخ در پرده مستور
ز لعلش بوسه ئی می خواستم گفت
نباید داد شیرینی برنجور
از آن خواجو بیاقوتش کند میل
که دایم آب خواهم طبع محرور

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برافکن سایبان ظلمت از نور
که یاد از روی خوبت چشم بد دور
هوش مصنوعی: سایه‌های تاریکی را با نور کنار بزن تا یاد چهره زیبایت، از چشم بد دور بماند.
رخت در چشم ما نورست در چشم
نظر بر طلعتت نور علی نور
هوش مصنوعی: چهره‌ات در نگاه ما مانند نوری درخشان است و وقتی به آن می‌نگریم، نوری دیگر بر آن افزوده می‌شود.
بیاقوتت برات آورده سنبل
ز ریحان تو در خط رفته کافور
هوش مصنوعی: برای تو یاقوتی آورده‌اند و سنبل هم به همراه ریحان تو در خط کافور قرار گرفته است.
ترا بر جان من فرمان روانست
که سلطان آمرست و بنده مأمور
هوش مصنوعی: تو بر جان من تسلط داری، زیرا که مانند یک سلطان فرمان می‌دهی و من به عنوان یک بنده موظف به اطاعت هستم.
بهشتی روی اگر در گلشن آید
تو پنداری که این خلدست و آن خور
هوش مصنوعی: اگر کسی با چهره‌ای زیبا به گلستان بیاید، گویا که بهشت در حال حاضر در میان ماست و آنچه در نظر ماست، حقیقتی از خوشبختی و زیبایی است.
گرم روی زمین گردد مصوّر
نبیند ناظرم جز روی منظور
هوش مصنوعی: اگر زمین به گرمی بیفتد، ناظر نمی‌تواند چیزی جز آنچه که مورد نظرش است ببیند.
ز بادامش حریفان نیمه مستند
ولی آن ماهرخ در پرده مستور
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی اشاره به زیبایی‌های خاص و ظرافت‌های موجود در میان انسان‌هاست. کسانی که در مقابل زیبایی‌های بی‌نظیر، ناتوان و درگیر احساسات هستند. همچنین به زیبایی خاصی اشاره می‌شود که نه تنها در نما بلکه در باطن نیز وجود دارد و در سایه است. این تصویر سبب می‌شود که جلوه‌ای از راز و رمز در رابطه با محبوبی بیان شود که در پس یک پرده پنهان است.
ز لعلش بوسه ئی می خواستم گفت
نباید داد شیرینی برنجور
هوش مصنوعی: از دندان‌هایش خواستم که بوسه‌ای بزنم، اما او گفت که نباید شیرینی را به کسی داد که آن را نمی‌فهمد.
از آن خواجو بیاقوتش کند میل
که دایم آب خواهم طبع محرور
هوش مصنوعی: خواجو به دلیل علاقه‌اش به زیبایی و لطافت، همیشه آرزو دارد که آب خنک و دلنشینی در دسترس داشته باشد تا خود را تسکین دهد و از گرما و تشنگی دچار زحمت نشود.

حاشیه ها

1387/11/01 13:02
علی کلیبر

7- بادام : استعاره مصرحه از چشم معشوق
8- لعل : استعاره از لب معشوق
9- در این بیت : حسن تخلص : خواجو

1387/11/01 14:02
علی کلیبر

شماره ها نشانگر بیت ها است.
1- تشبیه مفروق
2-کمینه و کهینه : جناس لاحق
3-بخار و بخور : جناس لاحق
6-تلمیح : اشاره به آیه لن ترانی یعنی مرا نمی توانی ببینی (مرا : خدا ) ر- ک ف- اشارات و تلمیحات -د- س -شمیسا
14- روز حشر : روز قیامت