گنجور

شمارهٔ ۱۹۱

خیمه ی نوروز بر صحرا زدند
چار طاق لعل بر خضرا زدند
لاله را بنگر که گوئی عرشیان
کرسی از یاقوت بر مینا زدند
کارداران بهار از زرد گل
آل زر بر رقعه ی خارا زدند
از حرم طارم نشینان چمن
خرگه گلریز بر صحرا زدند
گوشه های باغ از آب چشم ابر
خنده ها بر چشمهای ما زدند
مطربان با مرغ همدستان شدند
عندلیبان پرده ی عنقا زدند
در هوای مجلس جمشید عهد
غلغل اندر طارم اعلی زدند
باد نوروزش همایون کاین ندا
قدسیان در عالم بالا زدند
طوطیان با طبع خواجو گاه نطق
طعنه ها بر بلبل گویا زدند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خیمه ی نوروز بر صحرا زدند
چار طاق لعل بر خضرا زدند
هوش مصنوعی: در صحرا جشن نوروز برپا کردند و با سنگ‌های قیمتی قرمز رنگ، فضایی زیبا و دلنشین ایجاد کردند.
لاله را بنگر که گوئی عرشیان
کرسی از یاقوت بر مینا زدند
هوش مصنوعی: به لاله نگاه کن، گویی فرشتگان با یاقوت بر طلای سرخ نشسته‌اند.
کارداران بهار از زرد گل
آل زر بر رقعه ی خارا زدند
هوش مصنوعی: در بهار، هنرمندان با دقت و خلاقیت، گل‌های زرد را با رنگ طلا بر روی سنگ‌های سخت و مقاوم نقاشی کردند.
از حرم طارم نشینان چمن
خرگه گلریز بر صحرا زدند
هوش مصنوعی: از کنار معبد افرادی که در طارم زندگی می‌کنند، چمنزار و خیمه‌ای گل‌دار در دشت برپا کردند.
گوشه های باغ از آب چشم ابر
خنده ها بر چشمهای ما زدند
هوش مصنوعی: در گوشه‌های باغ، باران که مانند اشک ابر می‌بارید، شادی و لبخند را بر چهره‌های ما نشاند.
مطربان با مرغ همدستان شدند
عندلیبان پرده ی عنقا زدند
هوش مصنوعی: موسیقیدان‌ها با پرندگان هم‌صدا شدند و پرندگان باغ، آواز زیبایی سر دادند.
در هوای مجلس جمشید عهد
غلغل اندر طارم اعلی زدند
هوش مصنوعی: در فضایی که در آن به یاد دوران جمشید بر می‌خیزند، سر و صدا و شوق و هیجان در اوج خود است.
باد نوروزش همایون کاین ندا
قدسیان در عالم بالا زدند
هوش مصنوعی: باد بهاری با شکوهی می‌وزد که فرشتگان در آسمان ندا سر می‌دهند.
طوطیان با طبع خواجو گاه نطق
طعنه ها بر بلبل گویا زدند
هوش مصنوعی: طوطی‌ها که با طبع خواجو آشنا هستند، گاهی در سخن، کنایه‌ها و طعنه‌هایی به بلبل می‌زنند.

حاشیه ها

1395/04/25 15:06
سعید اسکندری

این غزل در دیوان امیرخسرو دهلوی هم آمده است.