شمارهٔ ۱۹
دیشب در آمد آن بت مهروی شبنقاب
بر مه کشید چنبر و در شب فکند تاب
رخسارش آتش و دل بیچارگان سپند
لعل لبش می و جگر خستگان کباب
بر مشتری کشیده زمشک سیه کمان
بر آفتاب بسته ز ریحان تر طناب
در بر قبای شامی پیروزهگون چو ماه
بر سر کلاه شمعی زرکش چو آفتاب
آتش گرفته آب رخ وی زتاب می
آبش نهان در آتش و آتش عیان ز آب
هم شمع برفروخته از چهره هم چراغ
هم نقل ریخته ز لب لعل و هم شراب
بنهاده دام بر مه تابان ز عود خام
وافکنده دانه بر گل سوری ز مشک ناب
میزد کلاله بر گل و هر لحظه میشکست
بر من به عشوه گوشهٔ بادامِ نیمخواب
از راه طنز گفت که خواجو چرا برفت؟
گفتم ز غصّه گفت ذهاباً بلا ایاب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیشب در آمد آن بت مهروی شبنقاب
بر مه کشید چنبر و در شب فکند تاب
هوش مصنوعی: دیشب آن معشوق زیبا با چهرهای پنهان به درون آمد و دایرهای از زلفهایش را بر چهره ماه افکند و در شب نور و درخشندگی ایجاد کرد.
رخسارش آتش و دل بیچارگان سپند
لعل لبش می و جگر خستگان کباب
هوش مصنوعی: چهرهاش همچون آتش است و دل بیچارگان مانند آتش میسوزد. لبهایش قرمز و همچون لعل میدرخشد و دلی که از عشق خسته شده، مانند کباب میسوزد.
بر مشتری کشیده زمشک سیه کمان
بر آفتاب بسته ز ریحان تر طناب
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و ظرافت توصیف میکند که عطر مشک به مشتری رسیده و مخصوصاً اشاره به کمانی سیاه دارد که مانند ریحان به آفتاب نزدیک شده است. این تصاویر زیبا نشاندهندهٔ هماهنگی و ارتباط میان زیباییهای طبیعی و آسمانی است.
در بر قبای شامی پیروزهگون چو ماه
بر سر کلاه شمعی زرکش چو آفتاب
هوش مصنوعی: در آغوش خود، لباسی زیبا و ابریشمی مانند رنگ شامی دارد، درست مانند ماهی که بر روی کلاهی با نقشی طلایی درخشان میتابد، همچون آفتاب.
آتش گرفته آب رخ وی زتاب می
آبش نهان در آتش و آتش عیان ز آب
هوش مصنوعی: چهره او مانند آتش میسوزد و در عین حال آب درونش پنهان است. گرما و زیباییاش بهوضوح دیده میشود، اما عمق وجودش هنوز مرموز و آرام است.
هم شمع برفروخته از چهره هم چراغ
هم نقل ریخته ز لب لعل و هم شراب
هوش مصنوعی: این بیت به وصف فضایی پر از زیبایی و جذابیت میپردازد. در این فضا، شعلههای شمع و نور چراغ درخشان هستند و شیرینیهایی مانند نقل از لبان شخصی زیبا ریخته میشود. همچنین، شراب نیز به این جو حالتی شاداب و نشاطآور میبخشد. این تصویرها به نوعی احساس لذت و دلپذیری را منتقل میکنند.
بنهاده دام بر مه تابان ز عود خام
وافکنده دانه بر گل سوری ز مشک ناب
هوش مصنوعی: با نخی از عود خام، دامی روی ماه تابان قرار داده است و دانهای از مشک ناب بر گل سرخی افکنده است.
میزد کلاله بر گل و هر لحظه میشکست
بر من به عشوه گوشهٔ بادامِ نیمخواب
هوش مصنوعی: درختی که گلهایش را میزد و هر بار بامحبت و ناز در کنار من قرار میگرفت، مانند دختری که در خواب نیمهخواب است و به آرامی در گوشهای نشسته است.
از راه طنز گفت که خواجو چرا برفت؟
گفتم ز غصّه گفت ذهاباً بلا ایاب
هوش مصنوعی: گفتند چرا خواجو رفت؟ من پاسخ دادم که از غصه رفته است و افزودند که نه، این فقط یک بلا و مشکل است که برمیگردد.