شمارهٔ ۱۸۵
چون سایبان آفتاب از مشک تاتاری کند
روزِ منِ بد روز را همچون شب تاری کند
از خستگان دل می برد لیکن نمیدارد نگه
سهلست دل بردن ولی باید که دلداری کند
زینسان که من دنیا و دین در کار عشقش کردهام
یاری بود کو هر زمان با دیگری یاری کند
تا کی خورم خون جگر در انتظار وعدهاش
گر میدهد کام دلم چندم جگرخواری کند
گویند اگر زاری کنی دیگر نیازارد تو را
سلطان چه غم دارد اگر با زاریای زاری کند
همچون کمر خود را به زر بر وی توان بستن ولی
چون زر نبیند در میان آهنگ بیزاری کند
بر عاشقان خسته دل هر شب شبیخون آورد
چون زورمندست و جوان خواهد که عیاری کند
گو غمزه را پندی بده تا ترک غمسازی کند
یا طرّه را بندی بنه تا ترک طرّاری کند
خواجو اگر زلف کژش بینی که بر خاک اوفتد
با آن رسن درچه مرو کان از سیهکاری کند
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون سایبان آفتاب از مشک تاتاری کند
روزِ منِ بد روز را همچون شب تاری کند
هوش مصنوعی: وقتی که سایبانی از مشک تاتاری بر سر آفتاب بیفتد، روز بد من به قدری تیره و تار میشود که مانند شب به نظر میرسد.
از خستگان دل می برد لیکن نمیدارد نگه
سهلست دل بردن ولی باید که دلداری کند
هوش مصنوعی: دلهای خسته را به راحتی میتوان تسخیر کرد، اما نگهداشتن آنها کار آسانی نیست. بردن دل دیگران ساده است، اما برای نگهداری از آنها نیاز به محبت و دلجویی داریم.
زینسان که من دنیا و دین در کار عشقش کردهام
یاری بود کو هر زمان با دیگری یاری کند
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق او تمام دنیا و دین را فدای او کردهام، و او کسی است که همیشه به یاری دیگران میشتابد.
تا کی خورم خون جگر در انتظار وعدهاش
گر میدهد کام دلم چندم جگرخواری کند
هوش مصنوعی: تا کی باید در انتظار وعدهاش خون دل بخورم؟ اگر او به آرزویم پاسخ میدهد، چند بار باید جگر خود را بسوزانم؟
گویند اگر زاری کنی دیگر نیازارد تو را
سلطان چه غم دارد اگر با زاریای زاری کند
هوش مصنوعی: میگویند اگر گریه کنی دیگر کسی به تو آسیب نمیزند، اما آیا سلطان نگران است که تو با زاری و گدایی درخواستی داشته باشی؟
همچون کمر خود را به زر بر وی توان بستن ولی
چون زر نبیند در میان آهنگ بیزاری کند
هوش مصنوعی: شخص میتواند کمر خود را با طلا ببندد، اما اگر طلا را نبیند، از آهنگ و شرایط آن ناخشنود میشود.
بر عاشقان خسته دل هر شب شبیخون آورد
چون زورمندست و جوان خواهد که عیاری کند
هوش مصنوعی: هر شب بر دلهای عاشق و خسته، حملهای میشود، زیرا او قوی و جوان است و میخواهد نشان دهد که چقدر شجاع و دلیر است.
گو غمزه را پندی بده تا ترک غمسازی کند
یا طرّه را بندی بنه تا ترک طرّاری کند
هوش مصنوعی: به کسی که زیبایی و دلربایی دارد راهی نشان بده تا از دلخوری و اندوه دست بردارد، یا اگر مویی به عنوان زیبایی دارد، آن را ببند تا از بازیگوشی و فریبندگی خود کاسته شود.
خواجو اگر زلف کژش بینی که بر خاک اوفتد
با آن رسن درچه مرو کان از سیهکاری کند
هوش مصنوعی: اگر زلف کج او را ببینی که به زمین افتاده و با آن ریسمان درگیر است، از او دور نشوید چون ممکن است به خاطر کارهای ناشایستش به این حال دچار شده باشد.
حاشیه ها
1395/05/25 10:07
مهدی فقیه
سلام
دست مریزاد
چون سایبان آفتاب از مشک تاتاری کند
روز من بد روز را همچون شب تاری کند
///////////
مصرع دوم بازنگری بفرمایید
احتمالا باید / امروز من / باشد
متشکرم