گنجور

شمارهٔ ۱۵۲

دل مجروح مرا آگهی از جان دادند
جان غمگین مرا مژده ی جانان دادند
پیش خسرو سخن شکّر شیرین گفتند
بزلیخا خبر از یوسف کنعان دادند
آدم غمزده را بوی بهشت آوردند
مرغ را باز بشارت ز گلستان دادند
خبر چشمه ی حیوان بسکندر بردند
مژده ی خاتم دولت بسلیمان دادند
هودج ویس بمنزلگه رامین بردند
پایه ی سلطنت شاه بدریان دادند
دعد را پرده ز رخسار رباب افکندند
ذرّه را رفعت خورشید درخشان دادند
عام را خلعت خاص از بر شاه آوردند
خضر را شربتی از چشمه ی حیوان دادند
تشنه ی بادیه را باز رساندند بآب
کشته ی معرکه را بار دگر جان دادند
باغ را رونقی از سرو روان افزودند
کاخ را زینتی از شمع شبستان دادند
مژده ی آمدن خواجه بخواجو بردند
بنده را آگهی از حضرت سلطان دادند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل مجروح مرا آگهی از جان دادند
جان غمگین مرا مژده ی جانان دادند
هوش مصنوعی: دل شکسته و دردمند من را از احوال روح و جان باخبر کردند و روح غمگین من را به آگاهی از وجود محبوب نوید دادند.
پیش خسرو سخن شکّر شیرین گفتند
بزلیخا خبر از یوسف کنعان دادند
هوش مصنوعی: در حضور خسرو، درباره‌ی زیبایی و شیرینی گفت‌وگو کردند و به زلیخا خبرهایی از یوسف در سرزمین کنعان رساندند.
آدم غمزده را بوی بهشت آوردند
مرغ را باز بشارت ز گلستان دادند
هوش مصنوعی: به آدمی که غمگین است، بوی بهشت را می‌دهند و به پرنده‌ای آزادی را بشارت می‌دهند که از گلستان به او خبر برسد.
خبر چشمه ی حیوان بسکندر بردند
مژده ی خاتم دولت بسلیمان دادند
هوش مصنوعی: خبر آوردند که چشمه حیوان را به اسکندر نشان دادند و همچنین مژده دادند که دولت و سلطنت به سلیمان خواهد رسید.
هودج ویس بمنزلگه رامین بردند
پایه ی سلطنت شاه بدریان دادند
هوش مصنوعی: هودج ویس را به منزل رامین بردند و پایه و اساس سلطنت شاه را به بدریان دادند.
دعد را پرده ز رخسار رباب افکندند
ذرّه را رفعت خورشید درخشان دادند
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که در یک لحظه خاص، پرده‌ای از چهره‌ی رباب کنار رفته و زیبایی او نمایان شده است. همچنین، این زیبایی به قدری برجسته و درخشان است که به درجه‌ای از عظمت و نورانی بودن خورشید می‌رسد.
عام را خلعت خاص از بر شاه آوردند
خضر را شربتی از چشمه ی حیوان دادند
هوش مصنوعی: برای مردم عادی لباس ویژه‌ای از طرف پادشاه فراهم کردند، و به خضر (شخصیتی در اساطیر) نوشیدنی‌ای از چشمه‌ی جاودانگی دادند.
تشنه ی بادیه را باز رساندند بآب
کشته ی معرکه را بار دگر جان دادند
هوش مصنوعی: تشنگی که در صحراست، دوباره به آب رسید و کسی که در میدان جنگ کشته شده بود، دوباره جان گرفت.
باغ را رونقی از سرو روان افزودند
کاخ را زینتی از شمع شبستان دادند
هوش مصنوعی: باغ به خاطر خوشحالی و شادکامی رونق بیشتری پیدا کرد و کاخ را با زیبایی شمع‌های شبانه زینت کردند.
مژده ی آمدن خواجه بخواجو بردند
بنده را آگهی از حضرت سلطان دادند
هوش مصنوعی: خبر آمدن خواجه را به بنده رساندند و او را از طرف سلطان باخبر کردند.