گنجور

شمارهٔ ۱۵۱

بلبل دلشده از گل به چه رو باز آید
که دلش هر نفس از شوق به پرواز آید
آن که بگذشت و مرا در غم هجران بگذاشت
باز ناید و گر آید ز سر ناز آید
همدمی کو که برو عرضه کنم قصّه شوق
هم دل خسته مگر محرم این راز آید
از سر کوی تو هر مرغ که پرواز کند
جان من نعره زنان پیش رهش باز آید
هر نسیمی که از آن خطّه نیاید باد است
خنک آن باد که از جانب شیراز آید
ما دگر در دهن خلق فتادیم و لیک
چاره نبود زر اگر در دهن گاز آید
لاله رخساره به خون شوید و سیراب شود
سرو کوتاه کند دست و سرافراز آید
بلبلی را که بود برگ گلش در دم صبح
به جز از ناله شبگیر که دمساز آید
گر سگ کوی تو بر خاک من آواز دهد
جان من با سگ کوی تو به آواز آید
ور چو چنگم بزنی عین نوازش باشد
ساز بی ضرب محالست که بر ساز آید
بلبل دلشده گلبانگ زند خواجو را
که درین فصل کسی از گل و می باز آید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بلبل دلشده از گل به چه رو باز آید
که دلش هر نفس از شوق به پرواز آید
هوش مصنوعی: بلبل که دلش شاداب و سرشار از عشق به گل است، چرا باید به گل نزدیک شود وقتی که دلش هر لحظه به خاطر این عشق، احساس پرواز می‌کند؟
آن که بگذشت و مرا در غم هجران بگذاشت
باز ناید و گر آید ز سر ناز آید
هوش مصنوعی: او از کنارم رد شد و مرا در اندوه جدایی تنها گذاشت. اگر هم برگردد، با ناز و کرشمه خواهد آمد.
همدمی کو که برو عرضه کنم قصّه شوق
هم دل خسته مگر محرم این راز آید
هوش مصنوعی: دوستی که بتوانم داستان عشق را برای او بازگو کنم، کیست؟ دل من خسته است و آیا کسی پیدا می‌شود که این راز مرا درک کند؟
از سر کوی تو هر مرغ که پرواز کند
جان من نعره زنان پیش رهش باز آید
هوش مصنوعی: هر پرنده‌ای که از محله‌ی تو پرواز کند، جان من با صدای بلند به دنبالش بازمی‌گردد.
هر نسیمی که از آن خطّه نیاید باد است
خنک آن باد که از جانب شیراز آید
هوش مصنوعی: هر نسیمی که از هر جایی بوزد، به نوعی تون دلپذیر است، اما نسیم مخصوصی که از سمت شیراز می‌وزد، خنک و دل‌چسب‌تر از همه است.
ما دگر در دهن خلق فتادیم و لیک
چاره نبود زر اگر در دهن گاز آید
هوش مصنوعی: ما اکنون به زبان مردم افتاده‌ایم، اما چاره‌ای جز این نیست که اگر زر (طلا) در دهن گاز (سم) بیفتد، بی‌تردید ارزشی نخواهد داشت.
لاله رخساره به خون شوید و سیراب شود
سرو کوتاه کند دست و سرافراز آید
هوش مصنوعی: در این بیت، به زیبایی و شادابی گل لاله اشاره شده که با خون و زندگی پر رنگ می‌شود. همچنین به این نکته اشاره می‌کند که با رشد و ترقی، درخت سرو نیز به زودی دست از خواسته‌های خود برمی‌دارد و به موفقیتی بزرگ دست می‌یابد و سرافراز خواهد شد.
بلبلی را که بود برگ گلش در دم صبح
به جز از ناله شبگیر که دمساز آید
هوش مصنوعی: بلبل را که در صبحگاه برگ گلش را در دست دارد، جز ناله‌ای شبانه که هم‌نوا با او می‌آید، چیزی دیگر نیست.
گر سگ کوی تو بر خاک من آواز دهد
جان من با سگ کوی تو به آواز آید
هوش مصنوعی: اگر سگ کوی تو بر خاک من آواز دهد، جان من نیز با صدای او پاسخ خواهد داد.
ور چو چنگم بزنی عین نوازش باشد
ساز بی ضرب محالست که بر ساز آید
هوش مصنوعی: اگر به من ضربه‌ای بزنی، مانند نوازش خواهد بود؛ اما غیرممکن است که بدون ضربه بر ساز نواخته شود.
بلبل دلشده گلبانگ زند خواجو را
که درین فصل کسی از گل و می باز آید
هوش مصنوعی: بلبل عاشق از دلش صدای خواجو را می‌خواند، زیرا در این فصل کسی به گل و خوشی‌های زندگی نمی‌پردازد.

حاشیه ها

1393/01/23 22:03
علی

هر نسیمی که از آن خطه نیاید باد است
خنک آن باد که از جانب شیراز آید