گنجور

شمارهٔ ۱۴۳

انکو بشکر ریزی شور از شکر انگیزد
هر دم لب شیرینش شوری دگر انگیزد
گر زانکه ترش گردد ور تلخ دهد پاسخ
از غایت شیرینی از لب شکر انگیزد
لؤلؤ ز صدف خیز دوین طرفه که هر ساعت
از لعل گهر پوشش لؤلؤی تر انگیزد
از نافه ی تاتاری بر مه فکند چنبر
وانگه بسیه کاری مشک از قمر انگیزد
گر زلف سیه روزی از چهره براندازد
ماهیست تو پنداری کز شب سحر انگیزد
برخیزم و بنشانم در مجلس اصحابش
کان فتنه چو برخیزد صد فتنه بر انگیزد
خون شد جگر از دردم و ندر غم او هر دم
از دیده ی خونبارم خون جگر انگیزد
سیمی که مرا باید از دیده شود حاصل
وجهم به ازین چبود کز چهره برانگیزد
چون یاد کند خواجو یاقوت گهر بارش
از چشم عقیق افشان عقد گهر انگیزد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

انکو بشکر ریزی شور از شکر انگیزد
هر دم لب شیرینش شوری دگر انگیزد
هوش مصنوعی: هر لحظه با طعم شیرین لب‌هایش شور و شوق جدیدی به وجود می‌آورد، چون شکر به خودی خود شور و زیبایی می‌آفریند.
گر زانکه ترش گردد ور تلخ دهد پاسخ
از غایت شیرینی از لب شکر انگیزد
هوش مصنوعی: اگر کسی با زبانی تلخ یا ترش پاسخ دهد، این نشان‌دهنده‌ی جاذبه و شیرینی کلام اوست که از عمق وجودش نشأت می‌گیرد.
لؤلؤ ز صدف خیز دوین طرفه که هر ساعت
از لعل گهر پوشش لؤلؤی تر انگیزد
هوش مصنوعی: در این جمله به زیبایی و ارزش گوهرهایی که از صدف به دست می‌آیند اشاره شده است. هر لحظه زیبایی و درخشش این سنگ‌های قیمتی بیشتر می‌شود و انسانی را به شگفتی وا می‌دارد. این تصویر به ما نشان می‌دهد که چگونه هر لحظه می‌تواند زیبایی‌های بیشتری به زندگی ما اضافه کند.
از نافه ی تاتاری بر مه فکند چنبر
وانگه بسیه کاری مشک از قمر انگیزد
هوش مصنوعی: از نافه (عطر) تاتاری بوی خوشی به فضا برمی‌خیزد و این بوی خوش به اندازه‌ای است که توجه‌ها را جلب می‌کند و حس زیبایی و جذابیت را به وجود می‌آورد. این عطر مانند مشک است که زیبایی و شکوه قمر (ماه) را به یاد می‌آورد.
گر زلف سیه روزی از چهره براندازد
ماهیست تو پنداری کز شب سحر انگیزد
هوش مصنوعی: اگر روزی زلف سیاه تو چهره‌ات را بپوشاند، می‌توانی تصور کنی که در دل شب، ماهی به زیبایی می‌درخشد.
برخیزم و بنشانم در مجلس اصحابش
کان فتنه چو برخیزد صد فتنه بر انگیزد
هوش مصنوعی: باید بلند شوم و در جمع دوستانش حضور پیدا کنم، زیرا وقتی یک فتنه بوجود می‌آید، هزاران فتنه دیگر هم به دنبال آن به وجود می‌آید.
خون شد جگر از دردم و ندر غم او هر دم
از دیده ی خونبارم خون جگر انگیزد
هوش مصنوعی: درد من باعث شده که جگرم به خون بیفتد، و هر لحظه به خاطر غم او، چشمانم پر از اشک می‌شود و این اشک‌ها بیشتر زخم دلم را باز می‌کند.
سیمی که مرا باید از دیده شود حاصل
وجهم به ازین چبود کز چهره برانگیزد
هوش مصنوعی: سیمی که باید مرا از نظر دور کند، بهتر است از کیفیت نگاه من به وجود آید، نه اینکه فقط از چهره‌ام منفصل شود.
چون یاد کند خواجو یاقوت گهر بارش
از چشم عقیق افشان عقد گهر انگیزد
هوش مصنوعی: زمانی که خواجو یاد شود، یاقوتش مانند گوهری درخشان از چشمانش سرازیر می‌شود و به همین سبب دیده‌ها را زینت می‌دهد.