شمارهٔ ۱۴
رحم بر گدایان نیست ماه نیمروزی را
مهر ماش چندان نیست ماه نیمروزی را
روی پر نگارش بین چشم پر خمارش بین
لعل آبدارش بین ماه نیمروزی را
آن مهست یا رخسار شکّرست یا گفتار
عارضست یا گلزار ماه نیمروزی را
جعد مشکبارش گیر زلف تابدارش گیر
خیز و در کنارش گیر ماه نیمروزی را
لعبت پری پیکر و آفتاب شب زیور
گر ندیده ئی بنگر ماه نیمروزی را
موسم سحر شد خیز باده در صراحی ریز
در کمند زلف آویز ماه نیمروزی را
می بمی پرستان آر باده سوی مستان آر
خیز و در شبستان آر ماه نیمروزی را
یار جز جفا جو نیست گو مکن که نیکو نیست
هیچ مهر خواجو نیست ماه نیمروزی را
اطلاعات
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رحم بر گدایان نیست ماه نیمروزی را
مهر ماش چندان نیست ماه نیمروزی را
هوش مصنوعی: ماه نیمروزی یعنی نور و زیبایی که در اوج خودش است، به گدایان و نیازمندان رحم و توجهی ندارد. این یعنی حتی زیبایی و نور هم نمیتواند به وضعیت آنها کمک کند و نشاندهندهی کمبود محبت و توجه به مشکلات دیگران است.
روی پر نگارش بین چشم پر خمارش بین
لعل آبدارش بین ماه نیمروزی را
هوش مصنوعی: به زیبایی و جذابیت چهرهای مینگرم که شامل چشمان خواب آلود و لبانی مانند لعلهای درخشان است. در واقع، منظرهای شگفتانگیز از ماه در آسمان نیمروزی را شاهد هستم.
آن مهست یا رخسار شکّرست یا گفتار
عارضست یا گلزار ماه نیمروزی را
هوش مصنوعی: آن شخص یا آن چهره زیبایی که دارد، ممکن است به خاطر جذابیتش شبیه به شکر باشد، یا صحبتهایش دلنشین و شیرین باشد، یا مانند گلزار در روز نیمروز زیبا و دلانگیز به نظر برسد.
جعد مشکبارش گیر زلف تابدارش گیر
خیز و در کنارش گیر ماه نیمروزی را
هوش مصنوعی: با موهای خوش حالت و مست را بگیر و به کنار او برو، چون او مانند ماه در وسط روز می درخشد.
لعبت پری پیکر و آفتاب شب زیور
گر ندیده ئی بنگر ماه نیمروزی را
هوش مصنوعی: بازیهای دخترکی زیبا و روشنایی شب، اگر نگا نکردهای، به ماه درخشان روز نگاه کن.
موسم سحر شد خیز باده در صراحی ریز
در کمند زلف آویز ماه نیمروزی را
هوش مصنوعی: زمان بامداد فرارسیده، به می، از کنار میزه بریز. در کمند موهای زیبا، ماه نیمروز را هدیه کن.
می بمی پرستان آر باده سوی مستان آر
خیز و در شبستان آر ماه نیمروزی را
هوش مصنوعی: خود را از غم و اندوه رها کن و به میپرستی بپرداز؛ بیا و به سمت خوشی و شادی برو. اکنون زمان آن است که دیوانهوار به سوی دنیای زیبا و پرنشاط شب بروی و از زیباییهای آن بهرهمند شوی.
یار جز جفا جو نیست گو مکن که نیکو نیست
هیچ مهر خواجو نیست ماه نیمروزی را
هوش مصنوعی: دوست جز آسیب و سختی چیزی به من نمیدهد، پس نگو که این خوب نیست، چرا که هیچ دوستی در دل ندارد. چه زیباییای در مهری که در روز نیمه پنهان مانده وجود ندارد؟