شمارهٔ ۱۲۷
دوش چون در شکن طرّه ی شب چین دادند
مژده ی آمدن آن صنم چین دادند
بیدلانرا سخنی از رخ دلبر گفتند
بلبلانرا خبری از گل نسرین دادند
باسیران بلا ملک امان فرمودند
بفقیران گدا گنج سلاطین دادند
عطر مجنون همه از سنبل لیلی سودند
کام خسرو همه از شکّر شیرین دادند
سوز پروانه دگر در دل شمع افکندند
مهر او رنگ بگلچهر خور آئین دادند
خضر را آگهی از آب حیات آوردند
نامه ی ویس گلندام برامین دادند
روی اقبال بسوی من مسکین کردند
شادی گمشده را با من غمگین دادند
بسها پرتوی از نور قمر بخشیدند
بگیا نکهت انفاس ریاحیان دادند
جان بشکرانه ده ایدل که کنون خواجو را
کام دل زان لب جان پرور شیرین دادند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش چون در شکن طرّه ی شب چین دادند
مژده ی آمدن آن صنم چین دادند
هوش مصنوعی: شب گذشته وقتی که زیباییهای شب را به هم ریختند، خبر آمدن آن معشوق زیبا را به من دادند.
بیدلانرا سخنی از رخ دلبر گفتند
بلبلانرا خبری از گل نسرین دادند
هوش مصنوعی: دلباختگان دربارهی زیبایی محبوبشان صحبت کردند و پرندگان را از وجود گل نسرین آگاه کردند.
باسیران بلا ملک امان فرمودند
بفقیران گدا گنج سلاطین دادند
هوش مصنوعی: در این دنیا، کسانی که در سختی و بلا گرفتارند، مورد رحمت و حمایت قرار میگیرند، و به افراد نیازمند و فقیر، ثروت و داراییهای پادشاهان عطا میشود.
عطر مجنون همه از سنبل لیلی سودند
کام خسرو همه از شکّر شیرین دادند
هوش مصنوعی: عطر مجنون به خاطر سنبل لیلی است و خوشیهای خسرو به لطف شیرینی عشق شیرین است.
سوز پروانه دگر در دل شمع افکندند
مهر او رنگ بگلچهر خور آئین دادند
هوش مصنوعی: زخم و درد پروانه به دل شمع منتقل شد و عشق او به رنگ گل بر چهره تابید و زیبایی را به نمایش گذاشت.
خضر را آگهی از آب حیات آوردند
نامه ی ویس گلندام برامین دادند
هوش مصنوعی: به خضر خبر آوردند که آب حیات را پیدا کردهاند و نامهای از ویس گلندام به برامین سپردند.
روی اقبال بسوی من مسکین کردند
شادی گمشده را با من غمگین دادند
هوش مصنوعی: خوشبختی به سوی من آمد و شادیای که گم کرده بودم، به همراه غم و اندوهی که دارم، به من دادند.
بسها پرتوی از نور قمر بخشیدند
بگیا نکهت انفاس ریاحیان دادند
هوش مصنوعی: آنها چندین بار از نور ماه بهرهبرداری کردند و عطر دلانگیز بادها را به ما دادند.
جان بشکرانه ده ایدل که کنون خواجو را
کام دل زان لب جان پرور شیرین دادند
هوش مصنوعی: به خاطر شکرگزاری، ای معشوق، جانم را فدای تو میکنم، چون اکنون خواجو به آرزوی دلش دست یافته و از آن لبهای شیرین و جانپرورش ناز خورد.

خواجوی کرمانی