شمارهٔ ۱۲۲
صبح چون گلشن جمال تو دید
بر عروسان بوستان خندید
نام لعلت چو بر زبان راندم
از لبم آب زندگی بچکید
صبحدم حرز هفت هیکل چرخ
از سر مهر بر رخ تو دمید
مرغ جان در هوات پر می زد
بال زد وز پیت روان بپرید
هر که شد مشتری مهر رخت
خرمن مه به نیم جو نخرید
وانک چون دیده دید روی ترا
خویشتن را بهیچ روی ندید
سرمکش زانک از چمن بیرون
سرو تا سر کشید سر نکشید
در رهن خاک راه شد خواجو
لیک برگرد مرکبت نرسید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبح چون گلشن جمال تو دید
بر عروسان بوستان خندید
هوش مصنوعی: صبح که زیبایی و جمال تو را به مانند گلشن مشاهده کرد، بر عروسان باغ خندید.
نام لعلت چو بر زبان راندم
از لبم آب زندگی بچکید
هوش مصنوعی: وقتی نام زیبایی تو را بر زبان آوردم، از لبانم زندگی جاری شد.
صبحدم حرز هفت هیکل چرخ
از سر مهر بر رخ تو دمید
هوش مصنوعی: صبح زود، نور آفتاب به چهره تو تابیده و زیبایی هفت آسمان را تحت تأثیر قرار داده است.
مرغ جان در هوات پر می زد
بال زد وز پیت روان بپرید
هوش مصنوعی: روح من در عشق تو پرواز میکند و به سوی تو میرود و از جانی سرشار از محبت، آزاد میشود.
هر که شد مشتری مهر رخت
خرمن مه به نیم جو نخرید
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق چهره تو شد، هرگز نمیتواند زیباییهای تو را به چیزی کم و ناچیز مثل نیم جو نبیند و در برابرش قرار دهد.
وانک چون دیده دید روی ترا
خویشتن را بهیچ روی ندید
هوش مصنوعی: اما هنگامی که چهرهات را دید، دیگر هیچ چیزی را به زیبایی تو ننگرید و همه چیز را در مقایسه با تو ناچیز دید.
سرمکش زانک از چمن بیرون
سرو تا سر کشید سر نکشید
هوش مصنوعی: سرو از میان چمن بیرون میآید و به آسمان سر بلند میکند، ولی من در حالتی هستم که سرم را نمیتوانم بلند کنم.
در رهن خاک راه شد خواجو
لیک برگرد مرکبت نرسید
هوش مصنوعی: خواجو به سمت خاک و زمین رفت، اما برگردان تو به مرکبت نرسید.
حاشیه ها
1399/03/12 14:06
علیرضا
از لبم آب زندگی بچکید صحیح است

خواجوی کرمانی