شمارهٔ ۱۲۱
کسی که پشت بر آن روی چون نگار کند
باختیار هلاک خود اختیار کند
نه رای آنکه دلم دل زیار برگیرد
نه روی آنک تنم پشت بر دیار کند
ز روزگار هر آن محنتم که پیش آمد
دلم شکایت آنهم بروزگار کند
بیا و بر سر چشمم نشین که در قدمت
بسا که دیده بدامن گهر نثار کند
بنا سزای رقیب از تو گر کناره کنم
دلم سزای من از دیده در کنار کند
اگر ز تربت من سر بر آورد خاری
هنوز در دلم آن خار خار خار کند
ببوی خال تو جانم اسیر زلف تو شد
برای مهره کسی جان فدای مار کند
خمار می کندم بی لب تو می خوردن
اگرچه مست کی اندیشه از خمار کند
گر از وصال تو خواجو امید برگیرد
خیال روی تو بازش امیدوار کند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کسی که پشت بر آن روی چون نگار کند
باختیار هلاک خود اختیار کند
هوش مصنوعی: کسی که به محبوب خود پشت کند و رویش را نبیند، به اراده خودش به سوی نابودی میرود.
نه رای آنکه دلم دل زیار برگیرد
نه روی آنک تنم پشت بر دیار کند
هوش مصنوعی: نه تصمیم دارم که دلم به زیارت برود و نه میخواهم که جسمم از دیار خود دور شود.
ز روزگار هر آن محنتم که پیش آمد
دلم شکایت آنهم بروزگار کند
هوش مصنوعی: هر بار که در زندگی با مشکلاتی روبهرو میشوم، دلم آرزو میکند که این درد و رنج را به خود روزگار بگویم و از آن شکایت کنم.
بیا و بر سر چشمم نشین که در قدمت
بسا که دیده بدامن گهر نثار کند
هوش مصنوعی: بیا و بر روی چشمانم بنشین که به خاطر قدمهای تو، بارها دیدهام که اشکهایم چون دانههای گرانبها بر زمین بریزد.
بنا سزای رقیب از تو گر کناره کنم
دلم سزای من از دیده در کنار کند
هوش مصنوعی: اگر از تو فاصله بگیرم و به رقیب خود توجه کنم، دل من هم از دیدن تو دور خواهد شد و از احساسات من تنها تنها خواهد ماند.
اگر ز تربت من سر بر آورد خاری
هنوز در دلم آن خار خار خار کند
هوش مصنوعی: اگر از خاک قبر من گیاهی جوانه بزند، هنوز هم آن خار در دلم به شدت آزارم میدهد.
ببوی خال تو جانم اسیر زلف تو شد
برای مهره کسی جان فدای مار کند
هوش مصنوعی: عطر خال تو باعث شده که جانم در چنگال زلفهای تو گرفتار شود. برای محبت کسی، جانش را فدای مار میکند.
خمار می کندم بی لب تو می خوردن
اگرچه مست کی اندیشه از خمار کند
هوش مصنوعی: اگر لب تو را نداشتم، با شرابی که مینوشیدم سرخوش میشدم، هرچند که مستی و سرگشتگی مرا به فکر نمیانداخت.
گر از وصال تو خواجو امید برگیرد
خیال روی تو بازش امیدوار کند
هوش مصنوعی: اگر از رسیدن به تو ناامید شوم، تصویر روی تو دوباره امید را در دلم زنده میکند.

خواجوی کرمانی