گنجور

شمارهٔ ۱۱۲

ز چشم مست تو آنها که آگهی دارند
مدام معتکف آستان خمّارند
از آن بخاک درت مست می سپارم جان
که هم بکوی تو مستم بخاک بسپارند
چرا بهیچ شمارند می پرستان را
که ملک روی زمین را بهیچ نشمارند
هر آن غریب که خاطر بخوبرویان داد
غریب نبود اگر خاطرش بدست آرند
ز بیدلان که ندارند بیتو صبر و قرار
روا مدار جدائی که خود ترا دارند
چو سایه راه نشینان بپای دیوارت
اگر بفرق نپویند نقش دیوارند
ز سر برون نکنم آرزوی خاک درت
در آن زمان که مرا خاک بر سر انبارند
بکنج صومعه آنها که ساکنند امروز
چو بلبلان چمن در هوای گلزارند
ز خانه خیمه برون زن که اهل دل خواجو
شراب و دامن صحرا ز دست نگذارند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز چشم مست تو آنها که آگهی دارند
مدام معتکف آستان خمّارند
هوش مصنوعی: چشم‌های جذاب و گیرا تو باعث شده است که کسانی که از حال و موقعیت آگاه هستند، دائما در کنار معشوق و در حال عبادت و عشق‌ورزی باشند.
از آن بخاک درت مست می سپارم جان
که هم بکوی تو مستم بخاک بسپارند
هوش مصنوعی: جانم را به خاک درگاه تو می‌سپارم، زیرا من به خاطر عشق به تو، حتی در دوران مستی نیز به سراغ سرزمین تو می‌روم و جانم را به خاک آنجا می‌دهم.
چرا بهیچ شمارند می پرستان را
که ملک روی زمین را بهیچ نشمارند
هوش مصنوعی: چرا پیروان می را به حساب نمی‌آورند، در حالی که جهان را برای خود هیچ اهمیتی نمی‌دهند؟
هر آن غریب که خاطر بخوبرویان داد
غریب نبود اگر خاطرش بدست آرند
هوش مصنوعی: هر شخصی که به زیبایی‌های دلنشین فکر کند، در واقع غریب و دورافتاده نیست، اگر بتوانند به احساسات و آرزوهایش دست پیدا کنند.
ز بیدلان که ندارند بیتو صبر و قرار
روا مدار جدائی که خود ترا دارند
هوش مصنوعی: از افرادی که صبر و آرامش ندارند، جدا نشو، زیرا آن‌ها به تو وابسته‌اند و تو را دوست دارند.
چو سایه راه نشینان بپای دیوارت
اگر بفرق نپویند نقش دیوارند
هوش مصنوعی: اگر سایه‌هایی که در راه هستند به دیواری تکیه کنند و حرکت نکنند، به مانند نقشی هستند که بر روی دیوار باقی می‌ماندند.
ز سر برون نکنم آرزوی خاک درت
در آن زمان که مرا خاک بر سر انبارند
هوش مصنوعی: من هرگز آرزوی خاکی شدن در کنار تو را از دل بیرون نمی‌کنم، حتی زمانی که مرا به خاک بسپارند.
بکنج صومعه آنها که ساکنند امروز
چو بلبلان چمن در هوای گلزارند
هوش مصنوعی: در گوشه‌ی صومعه، کسانی که امروز در آنجا زندگی می‌کنند، مانند بلبلان در باغ، شاداب و خوشحال‌اند و در آرزوی شکوفه‌ها و زیبایی‌های طبیعت به سر می‌برند.
ز خانه خیمه برون زن که اهل دل خواجو
شراب و دامن صحرا ز دست نگذارند
هوش مصنوعی: از خانه بیرون بیا و خیمه را بر پا کن، زیرا افرادی که دلشان به عشق و حال خوش مشغول است، هرگز شراب و زیبایی‌های طبیعت را ترک نمی‌کنند.

حاشیه ها

1394/06/19 15:09
علی عطارنژاد

شورانگیز غزلی عرفانی از بزرگ مرد ادب ایران زمین..اویی که غزل عارفانه را به اوج رساند و بیزاری خود از اهل ریا را به استادی تمام به تصویر کشید..