شمارهٔ ۱۰۵
بنوش لعل مذاب از زمرّدین اقداح
ببین که جوهر روحست در قدح یا راح
خوشا بروی سمن عارضان سیم اندام
عقیق ناب مروّق ز سیمگون اقداح
بریز خون صراحی که در شریعت عشق
شدست خون حریفان سبیل و خمر مُباح
بشوی دلق مرقّع بآب دیده ی جام
که بی قدح نبُود در صلاح و توبه صلاح
لب تو باده گساران روح را ساقیست
رخ تو خلوتیان صبوح را مصباح
در تو زمره ی ارباب شوق را منزل
غم تو مخزن اسرار عشق را مفتاح
فروغ روی چو ماه تو مشرق الانوار
کمند زلف سیاه تو قابض الارواح
دهد دو دیده ی من شرح مجمع البحرین
کند جمال تو تقریر فالق الاصباح
بساز بزم صبوحی کنون که خواجو
لب تو جام صبوحست و طلعت تو صباح
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بنوش لعل مذاب از زمرّدین اقداح
ببین که جوهر روحست در قدح یا راح
هوش مصنوعی: شراب سرخ رنگی را که به رنگ زمرد است بنوش و تماشا کن که جوهر روح در فنجان یا در نوشیدنی چگونه در حال نمایان شدن است.
خوشا بروی سمن عارضان سیم اندام
عقیق ناب مروّق ز سیمگون اقداح
هوش مصنوعی: به چه زیباست چهرهات، ای کسی که موهای خوشحالت مثل سمن عطرآگین است و اندامت همچون عقیق بینظیر و با رنگی خیرهکننده میدرخشد. تو همچون جامی نقرهای زینتبخش مجالس هستی.
بریز خون صراحی که در شریعت عشق
شدست خون حریفان سبیل و خمر مُباح
هوش مصنوعی: در این بیت، به نوعی اشاره میشود که وقتی عشق واقعی وجود دارد، برخی از آداب و قوانین رایج دیگر اهمیت ندارند. به این معنا که باید موانع را کنار گذاشت و به عواطف و احساسات واقعی روی آورد. در این میان، خون حریفان و مصرف مشروبات نیز به مثابه موانع و مسائل فرعی تلقی میشود. در نهایت، نگاه به عشق و رهایی از قید و بندها، راهی برای تحقق احساسات خالص و راستین است.
بشوی دلق مرقّع بآب دیده ی جام
که بی قدح نبُود در صلاح و توبه صلاح
هوش مصنوعی: لباس رنگارنگ خود را با آب اشک بشوی، زیرا بدون جام و شراب، هیچ توبه و اصلاحی ممکن نیست.
لب تو باده گساران روح را ساقیست
رخ تو خلوتیان صبوح را مصباح
هوش مصنوعی: لبهای تو مانند شراب برای میگساران روح و جان میبخشند و چهرهی تو همچون چراغی برای کسانی است که در خلوت و در وقت صبحانهی صبوری به سر میبرند.
در تو زمره ی ارباب شوق را منزل
غم تو مخزن اسرار عشق را مفتاح
هوش مصنوعی: در وجود تو دسته ای از عاشقان وجود دارند که عشق را با غم تو پیوند داده اند و تو برای آنها مانند کلیدی هستی که به رازهای عشق دسترسی می یابند.
فروغ روی چو ماه تو مشرق الانوار
کمند زلف سیاه تو قابض الارواح
هوش مصنوعی: روشنی چهرهات مانند ماه است و زلفهای سیاه تو همچون دامی است که جانها را میگیرد.
دهد دو دیده ی من شرح مجمع البحرین
کند جمال تو تقریر فالق الاصباح
هوش مصنوعی: چشمهای من داستان دو دریای بزرگ را روایت میکنند و زیبایی تو صبح روشنی را شرح میدهد.
بساز بزم صبوحی کنون که خواجو
لب تو جام صبوحست و طلعت تو صباح
هوش مصنوعی: ای بزم شاد را شادی و نشاطی تازه ببخش، چرا که لبهای تو مانند جامی پر از نوشیدنی و چهرهات همچون صبحی روشنیبخش است.

خواجوی کرمانی