گنجور

شمارهٔ ۱۰۱

هیچ می دانی چرا اشکم ز چشم افتاده است
زانک پیش هر کسی راز دلم بگشاده است
کارم از دست سر زلف تو در پای اوفتاد
چاره کارم بساز اکنون که کار افتاده است
هر زمان از اشک میگون ساغرم پر می شود
خون دل نوشم تو پنداری مگر کان باده است
بیوفائی چون جهان دل بر تو نتوانم نهاد
ای خوشا آنکس که او دل بر جهان ننهاده است
حیرت اندر خامه ی نقاش بیچونست کو
راستی در نقش رویت داد خوبی داده است
از سر شکست آب رویم پیش هر کس زان سبب
برد و چشمش جای می سازم که مردم زاده است
دست کوته کن چو خواجو از جهان آزاده وار
سرو تا کوتاه دستی پیشه کرد آزاده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هیچ می دانی چرا اشکم ز چشم افتاده است
زانک پیش هر کسی راز دلم بگشاده است
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی چرا اشک‌هایم از چشمانم می‌ریزد؟ زیرا دلنوشته‌ها و رازهای خود را به هر کسی گفتم.
کارم از دست سر زلف تو در پای اوفتاد
چاره کارم بساز اکنون که کار افتاده است
هوش مصنوعی: زلف تو باعث شده که کارم خراب شود، حال که وضعیت به اینجا رسیده، لطفاً راه حلی برای مشکل من پیدا کن.
هر زمان از اشک میگون ساغرم پر می شود
خون دل نوشم تو پنداری مگر کان باده است
هوش مصنوعی: هر بار که از اشک چشمم ساغر من پر می‌شود و من دلخوش می‌شوم به نوشیدن آن، تو شاید فکر کنی که آن نوشیدنی معمولی است.
بیوفائی چون جهان دل بر تو نتوانم نهاد
ای خوشا آنکس که او دل بر جهان ننهاده است
هوش مصنوعی: بی‌وفایی‌های دنیا باعث شده که نتوانم دل را بر تو بگذارم. خوشا به حال کسی که دلش را به این دنیا نبسته است.
حیرت اندر خامه ی نقاش بیچونست کو
راستی در نقش رویت داد خوبی داده است
هوش مصنوعی: نقاشی که تصویر چهره‌ی تو را می‌کشد، به شدت شگفت‌زده شده است، زیرا زیبایی تو به قدری زیاد است که هر گونه توصیف و نقش‌کشی از آن ناتوان است.
از سر شکست آب رویم پیش هر کس زان سبب
برد و چشمش جای می سازم که مردم زاده است
هوش مصنوعی: من از روی شکستگی آب، در هر مکان با افراد مختلفی روبه‌رو می‌شوم و به همین دلیل به نگاه آنها اهمیت می‌دهم و فضایی برای خودم ایجاد می‌کنم، چرا که می‌دانم آنها نیز انسان هستند و احساساتی دارند.
دست کوته کن چو خواجو از جهان آزاده وار
سرو تا کوتاه دستی پیشه کرد آزاده است
هوش مصنوعی: دستت را کوتاه کن مانند خواجوی، تا از این دنیا آزاد باشی. کسی که خود را آزاد کرده است، همانند سرو است که به خاطر داشتن قامت بلند، نیازی به دست دراز ندارد.

حاشیه ها

1393/09/10 15:12
هادی صفری اقدم

حاشیه

1393/09/10 15:12
هادی صفری اقدم

حاشیه نوشتن که سخت نیست، بیایین من بنویسم: حاشیه حاشیه حاشیه
هاشیه هاشیه هاشیه