گنجور

شمارهٔ ۹ - ایضاً

صاحب ما گرش کرم بودی
مثلش اندر زمانه کم بودی
ور نبودی علم ببد نامی
فلکش شقّه علم بودی
ور جهانرا وجود ننهادی
مثلش این لحظه در عدم بودی
ور درم را ز دست می دادی
نام او سکّه درم بودی
ور عجم را بجود بگرفتی
اینزمان خسرو عجم بودی
شربتی گر بتشنگان دادی
مشربش عین جام جم بودی
بنده ی زال زر اگر نشدی
صد غلامش چو گستهم بودی
درگهش قبله ی عجم گشتی
حرمش کعبه ی امم بودی
ملکش اضعف العباد شدی
فلکش اصغر الخدم بودی
کاشکی گر نداشتی قدمی
سخنش در خور قدم بودی
یا چو بیت الحرم شدی حرمش
بنده اش محرم حرم بودی
درگهر گر نداشتی خللی
دل و دستش چو کان ویم بودی
ور نبودی بحکم خود مغرور
بر همه خسروان حکم بودی
جمله سر بر خطش نهادندی
گر سیه رو نه چون قلم بودی
بنده گر زو نداشتی طمعی
پیش او نیز محترم بودی
غم بیچارگان اگر خوردی
زین همه عیبها چه غم بودی
همه دارد کمال و فضل و هنر
ایدریغا گرش کرم بودی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صاحب ما گرش کرم بودی
مثلش اندر زمانه کم بودی
هوش مصنوعی: اگر صاحب ما به اندازه کرم و بخشندگی داشته باشد، در این زمانه، افراد مشابه او بسیار کم هستند.
ور نبودی علم ببد نامی
فلکش شقّه علم بودی
هوش مصنوعی: اگر دانش و آگاهی نبود، نام و شهرتی نیز برای فلک وجود نمی‌داشت. به عبارتی، علم و دانش به راستی ارزش و اعتبار بسیاری را به اشیاء و پدیده‌ها می‌بخشد.
ور جهانرا وجود ننهادی
مثلش این لحظه در عدم بودی
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا هیچ موجودی به مانند تو وجود نداشت، این لحظه در عدم به سر می‌بردی.
ور درم را ز دست می دادی
نام او سکّه درم بودی
هوش مصنوعی: اگر پولم را به دست دیگری می‌سپردی، نام او به خودی خود ارزشی مثل پول پیدا می‌کرد.
ور عجم را بجود بگرفتی
اینزمان خسرو عجم بودی
هوش مصنوعی: اگر عجم (دولت‌مندان غیر فارس) را از سر راه برداشت می‌کردی، اکنون تو نیز مانند خسرو، پادشاه عجم بودی.
شربتی گر بتشنگان دادی
مشربش عین جام جم بودی
هوش مصنوعی: اگر به تشنگان جرعه‌ای از شراب بدهی، آن مشرب به گونه‌ای خواهد بود که گویی جام جمشید را به آنها داده‌ای.
بنده ی زال زر اگر نشدی
صد غلامش چو گستهم بودی
هوش مصنوعی: اگر تو خادم زال زر نبودی، حتی اگر صد غلام او هم می‌بودی، باز هم در نظر من با ارزشی نخواهی بود.
درگهش قبله ی عجم گشتی
حرمش کعبه ی امم بودی
هوش مصنوعی: درگاه او، محل عبادت و احترام عجم‌ها شده است و حرم او به مانند کعبه برای تمام فرقه‌ها و ملت‌ها است.
ملکش اضعف العباد شدی
فلکش اصغر الخدم بودی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تو به مقام و قدرتی دست یافته‌ای که در واقع افراد زیر دست تو بسیار ضعیف‌تر از خودت هستند و به همین دلیل، در نگاه کلی، تو به عنوان یک صاحب‌اختیار و ملک، از دیگران برتری داری.
کاشکی گر نداشتی قدمی
سخنش در خور قدم بودی
هوش مصنوعی: ای کاش اگر گامی به سوی او نمی‌زدی، حرفش با قدم‌هایت سازگار بود.
یا چو بیت الحرم شدی حرمش
بنده اش محرم حرم بودی
هوش مصنوعی: تو همچون بیت الحرام شده‌ای، در حرم تو بنده‌ات محرم است و تو خود حرم هستی.
درگهر گر نداشتی خللی
دل و دستش چو کان ویم بودی
هوش مصنوعی: اگر در دل و دستت عیب و نقصی نداشتید، مانند کان و یم (دریا) بودید.
ور نبودی بحکم خود مغرور
بر همه خسروان حکم بودی
هوش مصنوعی: اگر تو به خاطر خودت مغرور نبودی، می‌توانستی بر تمام پادشاهان فرمانروایی کنی.
جمله سر بر خطش نهادندی
گر سیه رو نه چون قلم بودی
هوش مصنوعی: همه سرها را بر روی خطش می‌گذارند، اگر کسی با چهره‌ی تیره باشد، مانند قلم نمی‌تواند باشد.
بنده گر زو نداشتی طمعی
پیش او نیز محترم بودی
هوش مصنوعی: اگر بنده‌ای هم از او چیزی نخواهد، باز هم نزد او محترم خواهد بود.
غم بیچارگان اگر خوردی
زین همه عیبها چه غم بودی
هوش مصنوعی: اگر از غم بیچارگان ناراحت شده‌ای، پس با داشتن این همه عیب و نقص چرا ناراحت نبودی؟
همه دارد کمال و فضل و هنر
ایدریغا گرش کرم بودی
هوش مصنوعی: هر کسی ممکن است دارای کمالات، فضایل و مهارت‌های مختلف باشد، اما اگر بخواهد به درستی رشد کند و از دیگران متمایز شود، نیاز به لطف و محبت خاصی دارد.