شمارهٔ ۱۷ - وله
عزیزی کو مرا خواری نمودی
چو در مسجد مسلمان با مجوسی
ز دنیا رفت و عین مصلحت بود
چرا کز ماکیان ناید خروسی
کنون بر کهربا تا چند بارم
بگاه گریه اشک سند روسی
که گر زد کرکس چرخش منقار
چنان به کاید از کبکان مصوصی
ولی بنگر که هر ساعت چه گوید
مرا دور سپهر آبنوسی
که ای سرمایه افسوس و تزویر
چرا پیوسته در بند فسوسی
بگاه طمطراق و سرفرازی
گهی چون رایت و گاهی چو کوسی
چو با گردون دونت در نگیرد
چرا سرمایه سازی چاپلوسی
بسلطانی جهانرا تا جهانست
گهی زنگی نشیند گاه روسی
سگی جنگی تر از گرگان وحشی
گرازی خرتر از گاوان طوسی
گرش پیر سپهر از پا در آرد
چرا بخت جوانرا دست بوسی
که گر با تاج کی چون کیقبادی
وگر با کفش زرین همچو طوسی
ترا زین ترکتازی نیز روزی
نماید توسن گردون شموسی
ولیکن طرفه گفتند این مثل را
که مرگ خر بُود سگ را عروسی
شمارهٔ ۱۶ - ایضاً: زغن شکلی که در فصل بهارانشمارهٔ ۱۸ - فی المذمة صدرالدین یحیی التمعاچی: صدر دین یحیی تمغاچی که هست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عزیزی کو مرا خواری نمودی
چو در مسجد مسلمان با مجوسی
هوش مصنوعی: عزیزی که به من بیاحترامی کردی مانند کسی است که در کنار مسلمانان به یک کافر توهین میکند.
ز دنیا رفت و عین مصلحت بود
چرا کز ماکیان ناید خروسی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی از دنیا رفته و این موضوع به خاطر مصلحت و درستی بوده است. به عبارتی، نبود او مانند نبود خروس در میان مرغهاست که نشاندهندهی بیمعنایی و بیفایده بودن است.
کنون بر کهربا تا چند بارم
بگاه گریه اشک سند روسی
هوش مصنوعی: اکنون بر روی کهربا تا چه زمانی باید به خاطر گریه کردن و اشکهایش غصه بخورم؟
که گر زد کرکس چرخش منقار
چنان به کاید از کبکان مصوصی
هوش مصنوعی: اگر کرکس در آسمان منقار خود را به نشانهٔ تهدید بزند، این کار چنان در دل کبوتران زیبا و نازک میافتد که به وحشت میافتند.
ولی بنگر که هر ساعت چه گوید
مرا دور سپهر آبنوسی
هوش مصنوعی: به من نگاه کن و ببین که هر لحظه چه پیامی از این عالم بزرگ و بیپایان به من میرسد.
که ای سرمایه افسوس و تزویر
چرا پیوسته در بند فسوسی
هوش مصنوعی: ای افسوس و فریب، چرا همیشه در زنجیر و محبوس هستی؟
بگاه طمطراق و سرفرازی
گهی چون رایت و گاهی چو کوسی
هوش مصنوعی: در برخی مواقع انسان با وقار و افتخار خود را نشان میدهد، گاه مانند پرچم برافراشته و گاه مانند نیزهای که به پایین افتاده است.
چو با گردون دونت در نگیرد
چرا سرمایه سازی چاپلوسی
هوش مصنوعی: اگر با گردان و آدمهای بزرگ به خوبی ارتباط نداشته باشی، چرا انتظار داری که دیگران برایت سرمایهگذاری یا حمایت کنند؟
بسلطانی جهانرا تا جهانست
گهی زنگی نشیند گاه روسی
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان به سلطنت ادامه میدهد، گاهی زنگیها و گاهی روسیها در آن جا میگیرند.
سگی جنگی تر از گرگان وحشی
گرازی خرتر از گاوان طوسی
هوش مصنوعی: سگی که جنگاوری کند، از گرگهای وحشی هم خشنتر است و کسی که به خود زحمت نمیدهد، از گاوهای خاکستری هم بیخبرتر و ناآگاهتر است.
گرش پیر سپهر از پا در آرد
چرا بخت جوانرا دست بوسی
هوش مصنوعی: اگرچه زمان و روزگار ممکن است از پا درآورد، اما چرا باید بخت جوانان از او دست بوسی کند؟
که گر با تاج کی چون کیقبادی
وگر با کفش زرین همچو طوسی
هوش مصنوعی: اگر با تاج و شکوهی مانند کیقباد باشی و یا با کفشهای زرینی مشابه طوسی، مهم نیست.
ترا زین ترکتازی نیز روزی
نماید توسن گردون شموسی
هوش مصنوعی: روزی فراخواهد رسید که شترتازی تو موجب میشود تا اسب گردونه زندگیات درخشان و تابناک شود.
ولیکن طرفه گفتند این مثل را
که مرگ خر بُود سگ را عروسی
هوش مصنوعی: اما جالب آن است که گفتهاند این مثل به این معناست که مرگ یک الاغ، برای یک سگ مانند جشن عروسی است.