گنجور

شمارهٔ ۱۱ - ایضاً

چون گشت سوار آنک بهنگام سواری
جولانگه که پیکر او عالم بالاست
زد پاشنه بر استر و از جای بر انگیخت
ز انسان که ازو استرک خسته امان خاست
استر چو بتنک آمد ازو بانک بر آورد
«گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست»

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون گشت سوار آنک بهنگام سواری
جولانگه که پیکر او عالم بالاست
هوش مصنوعی: زمانی که او سوار می‌شود، جایگاهی که او در آن حضور دارد، همواره برتر و بالاتر از دیگران است.
زد پاشنه بر استر و از جای بر انگیخت
ز انسان که ازو استرک خسته امان خاست
هوش مصنوعی: با زدن پا بر روی چهارپایش، انسان را از جایش بلند کرد، زیرا از بار کشیده‌اش به ستوه آمده بود.
استر چو بتنک آمد ازو بانک بر آورد
«گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست»
هوش مصنوعی: وقتی الاغ به تنگ آمد و ناله‌ای سر داد، گفت: از که شکایت کنیم وقتی که گرفتاری‌ها و مشکلات از خود ما ناشی می‌شود؟