شمارهٔ ۶ - قطعة أرسلها المرتضی العظم امیر احمد ابن المرتضی الاصفهانی الی صاحب الکتاب
افضل عالم کمال داد و دین
ای بر اقلیم هنر مالکرقاب
هم ضمیرت عقل را نعم النصیر
هم جنابت فضل را حسن المآب
هر زمان از شرم لفظ عذب تو
بر قرار اصل گردد گوهر آب
شعر جزوی دان کز آن طبع لطیف
کلّی قانون علمست انتخاب
گرچه تا غایت بنیل بندگیت
بنده مستسعد نشد در هیچ باب
صد یک از اوصاف آن ذات شریف
استماعی کرده بود از شیخ وشاب
نیز از اشعار لطیف دلکشت
چند بیتی خوانده بود اندر کتاب
تا به سوی اصفهان دادی عنان
نصرة و اقبال و دولت در رکاب
از وصول مقدم میمون تو
شد سر آب آن کجا بودی سراب
چون شنیدم برمیان بستم کمر
از برای عزم آن عالیجناب
لیکن آن دولت میسر چون نشد
آمدم با طالع بد در عتاب
من ز جان خایب تو غایب از رهی
راست آمد معنی من غاب خاب
آری آری آفتاب از دیده ها
هم زنور خویش باشد در حجاب
اول این خدمت فرستادم که نیست
بی وسیلت شاه را دیدن صواب
زیره چون من کس سوی کرمان نبرد
هیچ عاقل کرده است این ارتکاب
ذرّه را گر خودنمائی می کند
شرم بادا با وجود آفتاب
شمارهٔ ۵ - فی مدح المرتضی الاعظم عضد الدنیا و الدین ابوعلی: قم اللیل یا صاحبی بالرکایبشمارهٔ ۷ - فاجابه علیه الرحمة و الغفران بهذه القصیده: برگذشت از آسمان من کل باب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
افضل عالم کمال داد و دین
ای بر اقلیم هنر مالکرقاب
هوش مصنوعی: بهترین و برجستهترین فرد در علم و کمال، کسی است که در دین و هنر صاحبنظر و دارای توانایی بسیار است.
هم ضمیرت عقل را نعم النصیر
هم جنابت فضل را حسن المآب
هوش مصنوعی: همانطور که عقل میتواند یاریگر شما باشد، فضل و نیکی نیز به عنوان مقام و جایگاه خوب به شما کمک میکند.
هر زمان از شرم لفظ عذب تو
بر قرار اصل گردد گوهر آب
هوش مصنوعی: هر زمانی که از زیبایی و جذابیت کلام دلنشین تو شرمنده میشوم، مانند گوهر در آب باقی میمانم.
شعر جزوی دان کز آن طبع لطیف
کلّی قانون علمست انتخاب
هوش مصنوعی: شعر را جزئی از لطافت و زیبایی بدان که از آن، اصول کلی علم را میتوان استنباط کرد.
گرچه تا غایت بنیل بندگیت
بنده مستسعد نشد در هیچ باب
هوش مصنوعی: هرچند که در نهایت در بندگی تو هنوز هیچ کمکی به من نشده است.
صد یک از اوصاف آن ذات شریف
استماعی کرده بود از شیخ وشاب
هوش مصنوعی: عظمت و ویژگیهای آن موجود بزرگ را صد بار از دانایی مثل شیخ و جوان شنیده بود.
نیز از اشعار لطیف دلکشت
چند بیتی خوانده بود اندر کتاب
هوش مصنوعی: در کتاب، شعرهای زیبای دلانگیزی نیز وجود داشت که چند بیت از آنها خوانده شده بود.
تا به سوی اصفهان دادی عنان
نصرة و اقبال و دولت در رکاب
هوش مصنوعی: وقتی که به سمت اصفهان حرکت کردی، پیروزی، خوشبختی و امکانات در کنارت بودند.
از وصول مقدم میمون تو
شد سر آب آن کجا بودی سراب
هوش مصنوعی: به خاطر ورود خوشایند تو، حالتی شاداب به وجود آمده است؛ اما آن جایی که قبلاً بودی، تنها یک توهم و خیالی بیشتر نبود.
چون شنیدم برمیان بستم کمر
از برای عزم آن عالیجناب
هوش مصنوعی: به محض اینکه خبرش را شنیدم، برای رسیدن به آن شخصیت برجسته، خود را آماده کردم و لباس راستم را بستم.
لیکن آن دولت میسر چون نشد
آمدم با طالع بد در عتاب
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه آن خوشبختی و موفقیت برایم میسر نشد، با سرنوشت ناگوار و بدی به سراغ چالشها و دشواریها آمدم.
من ز جان خایب تو غایب از رهی
راست آمد معنی من غاب خاب
هوش مصنوعی: من از عشق تو به دورم و از مسیر مستقیم خارج شدم، حالا معنی وجود من شبیه به کسی است که در خواب است و از واقعیت غافل.
آری آری آفتاب از دیده ها
هم زنور خویش باشد در حجاب
هوش مصنوعی: بله، آفتاب حتی زمانی که در پشت حجاب قرار دارد، نور خودش را از چشمان ما پنهان نمیکند.
اول این خدمت فرستادم که نیست
بی وسیلت شاه را دیدن صواب
هوش مصنوعی: ابتدا این را به شما میگویم که بدون واسطه نمیتوان به دیدار پادشاه رفت.
زیره چون من کس سوی کرمان نبرد
هیچ عاقل کرده است این ارتکاب
هوش مصنوعی: هیچ فرد عاقلی در دنیا مانند من زیره را به سوی کرمان نمیبرد، زیرا این کار نادرست و بیمعنی است.
ذرّه را گر خودنمائی می کند
شرم بادا با وجود آفتاب
هوش مصنوعی: اگر ذرهای خود را نشان دهد، باید شرم کند در حضور تابش آفتاب.