شمارهٔ ۵۵ - فی مدح الصاحب الاعظم فخر الدولة و الدین التبریزی و یذکر ابتهاجه بصحة الوزیر العادل غیاث الدین محمد
چون سرخ گل بر آمد ازین سبز بوستان
آفاق شد ز مرغ سحر خوان پر از فغان
خاتون نیمروز برون آمد از افق
از روی دلفروز بر افکند طیلسان
پیدا شد از افق علم خسرو ختا
وز دیده گشت رایت شاه حبش نهان
من گشته از روان بری و جان ز تن ملول
دل کرده از قدح سبک و سر ز می گران
رفتم بصف صفه نشینان شهر قدس
دیدم جماعتی همه گویای بیزبان
مستنشق روایح بستانسرای خلد
مستنطق بدایع سکّان لامکان
حرف وجود شسته ز لوح مکونات
خط عدم کشیده در آیات کن فکان
لاهوتی و سباسب ناسوت زیر پی
ناسوتی و مراکب لاهوت زیر ران
چون بحر در تموج و از موج بر کنار
چون شمع در میانه و از جمع بر کران
منظور عین ناظر و ناظر همه نظر
صورت همه معانی و معنی همه بیان
قائم بجوهر دل و دل خالی از عرض
در بیخودی یقین وز خود مانده در گمان
اورادشان ثنای وزیر جهان خدیو
تسبیحشان دعای خدیو جهان ستان
دیدم در آن میانه بزرگی فرشته وش
اقطاب را امام و امم را خدایگان
در بر ز اطلس فلک سیمگون لباس
بر سر ز چتر زرکش خورشید سایبان
پرسیدم از خرد که چه قومند و حال چیست
کاینان نهاده اند در این روضه آشیان
قطب فلک که دید روان گشته بر زمین
نقش ملک که دید عیان گشته در جهان
این زمره ساکنان بهشتند یا ملک
وین خطه تختگاه عراقست یا جنان
دل را که بود معتکف آستان شوق
آمد ندای هاتف غیبی بگوش جان
کان خواجه فخر دولت و دینست کز علو
شد پایمال همت او فرق فرقدان
کاورد بهر تهنیت صحّت وزیر
روحانیان عالم جانرا بمیهمان
زین مژده بسکه سیم و زر افشاند در عراق
امروز کس نمی دهد از مفلسی نشان
در دور آن بزرگ فلک قدر در جهان
کس بی نوا نماند خصوصاً در اصفهان
شاه فلک که قیصر قصر زبرجدست
بادش فتاده همچو کدائی بر آستان
شمارهٔ ۵۴ - فی مدح امیر الاعظم الشهریار المعظم والی السیف و القلم خسرو غازی المنصور مبارز الحق و الدین محمد زید عدله و یصف الحمام: ای پیکر منور محرور خوی چکانشمارهٔ ۵۶ - فی مدح الصاحب السعید جلال الحق و الدین الخوافی طاب الله ثراه: زهی از درت آسمان را وظیفه
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون سرخ گل بر آمد ازین سبز بوستان
آفاق شد ز مرغ سحر خوان پر از فغان
هوش مصنوعی: زمانی که گل سرخ از این باغ سبز به بار میآید، تمام جهان به صدا درمیآید و آواز مرغ سحر پر از ناله وگریه میشود.
خاتون نیمروز برون آمد از افق
از روی دلفروز بر افکند طیلسان
هوش مصنوعی: بانوی دلفریب روز، از افق بیرون آمد و با زیباییاش پردهای از نور به روی زمین انداخت.
پیدا شد از افق علم خسرو ختا
وز دیده گشت رایت شاه حبش نهان
هوش مصنوعی: از دور در افق، شخصیت برجستهای به نام خسرو ختا نمایان شد و پرچم شاه حبش به گونهای پنهان از دیدها به نظر رسید.
من گشته از روان بری و جان ز تن ملول
دل کرده از قدح سبک و سر ز می گران
هوش مصنوعی: من از زندگی خسته شدهام و روحام از تنم رنجور است. دلم از نوشیدن شراب سبک خسته است و سرم از سنگینی می به تنگ آمده.
رفتم بصف صفه نشینان شهر قدس
دیدم جماعتی همه گویای بیزبان
هوش مصنوعی: به شهر قدس رفتم و در کنار جمعی نشستم که همه در حال صحبت بودند، اما هیچ کدام زبان نداشتند و قادر به بیان احساسات و افکارشان نبودند.
مستنشق روایح بستانسرای خلد
مستنطق بدایع سکّان لامکان
هوش مصنوعی: شخصی در حال استشمام عطر و بوی خوش باغهای بهشت است و از زیباییهای و نکات جالبی که درباره ساکنان آنجا وجود دارد، سخن میگوید.
حرف وجود شسته ز لوح مکونات
خط عدم کشیده در آیات کن فکان
هوش مصنوعی: وجود، با دقت و روشنی تمام از لوح سرنوشت، نشانههای عدم را بر چیده و در نشانههای «باش و بشو» به تصویر کشیده است.
لاهوتی و سباسب ناسوت زیر پی
ناسوتی و مراکب لاهوت زیر ران
هوش مصنوعی: وجود الهی و دنیوی در هم تنیدهاند؛ در حالی که هستی مادی زیر سلطهٔ وجود معنوی قرار دارد و نیروهای آسمانی در آن حکمفرما هستند.
چون بحر در تموج و از موج بر کنار
چون شمع در میانه و از جمع بر کران
هوش مصنوعی: مانند دریا که در تلاطم است و از امواجش جداست، مثل شمعی که در میان جمعیت قرار دارد و از آنها فاصله گرفته است.
منظور عین ناظر و ناظر همه نظر
صورت همه معانی و معنی همه بیان
هوش مصنوعی: این بیت به رابطه بین مشاهدهگر و آنچه مشاهده میشود اشاره دارد. به این معناست که کسی که ناظر است، همزمان با مشاهده اشیاء و صحنهها، درک عمیقتری از مفاهیم و معانی آنها نیز دارد. این ناظر قادر است به تمامی ابعاد و معانی هر چیز توجه کند و درکی جامع از واقعیتها به دست آورد. در حقیقت، او نه فقط به ظاهر اشیاء مینگرد بلکه به عمق معنایی آنها نیز پیمیبرد.
قائم بجوهر دل و دل خالی از عرض
در بیخودی یقین وز خود مانده در گمان
هوش مصنوعی: در جستجوی حقیقت در عمق وجود خود باش و بدان که دل خالی از ظاهر و ظاهرگرایی، در حالت هستی واقعی است و زمانی که از خود فاصله بگیری، در شک و تردید گرفتار خواهی شد.
اورادشان ثنای وزیر جهان خدیو
تسبیحشان دعای خدیو جهان ستان
هوش مصنوعی: عبادت و آداب آنها با ستایش وزیر بزرگ جهان همراه است و ذکرشان به معنای دعا برای خداوندی است که جهانیان را در اختیار دارد.
دیدم در آن میانه بزرگی فرشته وش
اقطاب را امام و امم را خدایگان
هوش مصنوعی: در میان جمعی، موجودی با زیبایی فرشتهوار و بزرگی را دیدم که اقطاب و رهبران را به عنوان امام و امم دیده میشدند و برتر از آنها به نظر میرسید.
در بر ز اطلس فلک سیمگون لباس
بر سر ز چتر زرکش خورشید سایبان
هوش مصنوعی: در آغوش آسمان، لباس زیبا و نقرهای بر تن کرده و زیر چتر طلایی خورشید، به آرامش نشسته است.
پرسیدم از خرد که چه قومند و حال چیست
کاینان نهاده اند در این روضه آشیان
هوش مصنوعی: از خرد پرسیدم که این قوم چه کسانی هستند و حالشان چگونه است که در این باغ، خانهای ساختهاند.
قطب فلک که دید روان گشته بر زمین
نقش ملک که دید عیان گشته در جهان
هوش مصنوعی: اگر به آسمان نگاه کنی، میبینی که ستارهها و سیارات در حال حرکت هستند، و این حرکت آنها بر روی زمین نیز تاثیر دارد. همچنین، نشانهها و نشانههای پادشاهی و قدرت در دنیا به وضوح دیده میشود.
این زمره ساکنان بهشتند یا ملک
وین خطه تختگاه عراقست یا جنان
هوش مصنوعی: این جمعیت یا ساکن بهشت هستند و یا از فرشتگان، و این منطقه یا محل حکومت آنان است و یا بهشتی دیگر.
دل را که بود معتکف آستان شوق
آمد ندای هاتف غیبی بگوش جان
هوش مصنوعی: دل کسی که با عشق در آستان شوق به سر میبرد، ندا و پیام پنهانی را از عالم غیب میشنود.
کان خواجه فخر دولت و دینست کز علو
شد پایمال همت او فرق فرقدان
هوش مصنوعی: خواجه فردی است که هم در دنیا و هم در دین، مقام و جایگاه بلندی دارد و به خاطر اراده و تلاشش، برتریهایش از دید دیگران پنهان مانده است.
کاورد بهر تهنیت صحّت وزیر
روحانیان عالم جانرا بمیهمان
هوش مصنوعی: به خاطر خوشامدگویی، سلامتی وزیر روحانیان جهان را به میهمان تقدیم میداریم.
زین مژده بسکه سیم و زر افشاند در عراق
امروز کس نمی دهد از مفلسی نشان
هوش مصنوعی: امروز در عراق به خاطر خوشحالی و نعمتهای زیادی که به آنجا آمده، هیچکس نشانهای از فقر و نداری را نشان نمیدهد.
در دور آن بزرگ فلک قدر در جهان
کس بی نوا نماند خصوصاً در اصفهان
هوش مصنوعی: در دایرهی وسیع دنیا، هیچکس نیست که بینیاز باشد، بهویژه در شهر اصفهان.
شاه فلک که قیصر قصر زبرجدست
بادش فتاده همچو کدائی بر آستان
هوش مصنوعی: آسمانپادشاهی که سلطنتش همچون قصرهای زینتی است، به زمین افتاده و مانند گدایان بر درگاه خوار و ذلیل است.