گنجور

شمارهٔ ۱۴ - فی شکوی الزمان و أهله

تا چه دیوند که خاتم ز سلیمان طلبند
یا چه گبرند که آزار مسلمان طلبند
خلق دیوانه و از محنت دیوان در بند
وین عجبتر که ز دیوان زر دیوان طلبند
آسیائی که فتادست و ندارد آبی
دخل آن جمله بچوب از بن دندان طلبند
هر کجا سوخته ئی بی سر و سامان یابند
وجه سیم سره زان بی سر و سامان طلبند
خون رُهبان که شود کشته ز رهبان خواهند
راه رهبان که بود مرده ز رُهبان طلبند
بستان از سر میدان سر مردان جویند
بخدنک از بن پیکان سر نیکان طلبند
همچو دو نان بدو نان صاحب بیسیمانند
وجه یک نان نه و ایشان بسنان نان طلبند
خوک شکلند و حدیث از خر عیسی رانند
دیو طبعند و همه ملک سلیمان طلبند
تا در آفاق زنند آتش بیداد به تیغ
آتش از چشمه ی خورشید درخشان طلبند
در چنین فصل که بی برگ بود شاخ درخت
از درختان چمن برگ زمستان طلبند
این زمان مایه ی دریاچه بود کاین جویند
پس از این حاصلی از کان چه بود کان طلبند
سکه ئی زان زر امروز که دیدست درست
کاین جماعت بچنین حیله و دستان طلبند
قیمت دل نشناسند و زهر قصابی
دل پر خون و جگر پاره ی بریان طلبند
هر دکانی که بیابند دو کان پندارند
وز هران خانه که بینند زر خان طلبند
همچو شیطان همه در غارت ایمان کوشند
لیک این مان بترست از همه کایمان طلبند
دیت خون نریمان ز کریمان خواهند
حاصل ملکت ساسان ز خراسان طلبند
آن سیاوش که قتلش بجوانی کردند
خونش از طایفه امروز ز پیران طلبند
تاختن بر سر بیژن ز پی زال برند
وانگه از زال زرسام نریمان طلبند
خبر یوسف گمگشته ز گرگان پرسند
صبر ایوب بلا دیده ز کرمان طلبند
تا کلاه از سر سلطان فلک بربایند
هر زمان راه برین بر شده ایوان طلبند
از پی آنک نتاج بره و بز گیرند
کاخ بهرام و ره خانه ی کیوان طلبند
دخل هر ماهه ی انجم ز طبایع خواهند
خرج هر روزه ی اجرام زارکان طلبند
شهر و ایشان بمثل چون خر و ویران و بغضب
هر یکی گنجی ازین منزل ویران طلبند
مردم گرسنه دلتنک شد از بی نانی
گرده خور بزر از گنبد گردان طلبند
خواجگان روی بخواجو نتوانند نمود
مگر آن دم که ز لطفش در و مرجان طلبند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا چه دیوند که خاتم ز سلیمان طلبند
یا چه گبرند که آزار مسلمان طلبند
هوش مصنوعی: ببینید چه کسی می‌تواند خواسته‌های بزرگ داشته باشد، مانند اینکه انگشتری از سلیمان بخواهد، یا چه کسانی هستند که می‌خواهند به مسلمانان آسیب برسانند.
خلق دیوانه و از محنت دیوان در بند
وین عجبتر که ز دیوان زر دیوان طلبند
هوش مصنوعی: مردم دیوانه‌اند و از رنج و درد دیوان در زنجیرند. جالب‌تر آنکه از دیوانی که دارای طلا و ثروت است، طلب کمک و درخواست دارند.
آسیائی که فتادست و ندارد آبی
دخل آن جمله بچوب از بن دندان طلبند
هوش مصنوعی: آسیابی که دیگر کار نمی‌کند و آبی ندارد، همه می‌خواهند از آن بهره‌برداری کنند و دسترنجشان را به چنگ آورند.
هر کجا سوخته ئی بی سر و سامان یابند
وجه سیم سره زان بی سر و سامان طلبند
هوش مصنوعی: هر جا که آتش و ویرانی وجود دارد و از هم گسیخته است، افرادی که به دنبال نجات و سامان‌دهی هستند، باید از آن بی‌نظمی و آشفتگی، جواهراتی از ارزش و زیبایی را استخراج کنند.
خون رُهبان که شود کشته ز رهبان خواهند
راه رهبان که بود مرده ز رُهبان طلبند
هوش مصنوعی: اگر خون راهب (زاهد) ریخته شود، کسانی که به راه آن رهبان می‌روند، دیگر به دنبال او نمی‌گردند؛ زیرا می‌دانند که او دیگر در میان آنان نیست و باید به دنبال رهنمودهای او باشند، نه به دنبال خود او.
بستان از سر میدان سر مردان جویند
بخدنک از بن پیکان سر نیکان طلبند
هوش مصنوعی: در میدان، مردان از باغ میوه می‌چینند و از ته تیرک، نیکان را جستجو می‌کنند.
همچو دو نان بدو نان صاحب بیسیمانند
وجه یک نان نه و ایشان بسنان نان طلبند
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به تفاوت و تبادل اشاره دارد. گویی دو نان به دو دسته یا دو مورد که به هم مرتبط هستند، اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که اگرچه ممکن است هر کدام از آن‌ها ارزش خاصی داشته باشند، اما در نهایت، یک نان واحد اهمیت بیشتری دارد و آن‌ها برای کسب نان بیشتر تلاش می‌کنند. به عبارت دیگر، مفهوم وفور و نیاز به چیزهای بیشتر در زندگی را بیان می‌کند.
خوک شکلند و حدیث از خر عیسی رانند
دیو طبعند و همه ملک سلیمان طلبند
هوش مصنوعی: تعدادی از افراد به ظاهر زیبا و فریبنده هستند اما در باطن، ناپاک و بی‌اخلاق‌اند. آنها در ظاهر به دنبال قدرت و ثروت هستند، ولی در واقعیت از اصول و ارزش‌های انسانی دورند.
تا در آفاق زنند آتش بیداد به تیغ
آتش از چشمه ی خورشید درخشان طلبند
هوش مصنوعی: در اینجا می‌گوید که بیداد و ظلم به قدری گسترش یافته که حتی در آسمان‌ها هم طغیانی صورت می‌گیرد، و از سوی دیگر، از چشمه‌ی نورانی خورشید، امید و روشنی می‌طلبند تا بر این ظلمت غلبه کنند.
در چنین فصل که بی برگ بود شاخ درخت
از درختان چمن برگ زمستان طلبند
هوش مصنوعی: در این فصل که درختان بی‌برگ شده‌اند، شاخه‌های درخت از درختان چمن درخواست برگ‌های زمستانی می‌کنند.
این زمان مایه ی دریاچه بود کاین جویند
پس از این حاصلی از کان چه بود کان طلبند
هوش مصنوعی: این زمان، منبع و سرچشمه‌ای برای دریاچه‌ای است که این جویندگان در آینده، از آن بهره‌برداری خواهند کرد. آن‌ها خواهان دستیابی به آنچه از این منبع استخراج می‌شود، هستند.
سکه ئی زان زر امروز که دیدست درست
کاین جماعت بچنین حیله و دستان طلبند
هوش مصنوعی: امروز سکه‌ای از طلا را دیدم که نشان می‌دهد این مردم به دنبال تزویر و حیله هستند.
قیمت دل نشناسند و زهر قصابی
دل پر خون و جگر پاره ی بریان طلبند
هوش مصنوعی: قیمت دل را نمی شناسند و در عوض، قربانی کردن و زخم کاری را مد نظر دارند و در پی خواسته های خود هستند، حتی اگر این خواسته ها بر دل و جان دیگران آسیب بزنند.
هر دکانی که بیابند دو کان پندارند
وز هران خانه که بینند زر خان طلبند
هوش مصنوعی: هر جایی که به دنبال چیزی باشند، فکر می‌کنند آنجا را پیدا کرده‌اند و از هر خانه‌ای که ببینند، طلا و ثروت را طلب می‌کنند.
همچو شیطان همه در غارت ایمان کوشند
لیک این مان بترست از همه کایمان طلبند
هوش مصنوعی: همان‌طور که شیطان تلاش می‌کند ایمان مردم را به نابودی بکشاند، برخی افراد نیز در پی غارت ایمان دیگران هستند. اما من از این افراد بیشتر می‌ترسم، زیرا آن‌ها در جستجوی ایمان‌اند، نه اینکه ایمان را از بین ببرند.
دیت خون نریمان ز کریمان خواهند
حاصل ملکت ساسان ز خراسان طلبند
هوش مصنوعی: افراد بخشنده و بزرگوار به دنبال خون نریمان هستند و در جستجوی ملک ساسانیان از خراسان خواهند بود.
آن سیاوش که قتلش بجوانی کردند
خونش از طایفه امروز ز پیران طلبند
هوش مصنوعی: آن سیاوش که در جوانی به قتل رسید، امروز خون او را از میان پیران قبیله طلب می‌کنند.
تاختن بر سر بیژن ز پی زال برند
وانگه از زال زرسام نریمان طلبند
هوش مصنوعی: بر سر بیژن حمله کردند تا به زال برسند و سپس از زال از رستم نریمان درخواست کنند.
خبر یوسف گمگشته ز گرگان پرسند
صبر ایوب بلا دیده ز کرمان طلبند
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال یوسف گم گشته‌اش باشد، باید از مردم گرگان بپرسد و اگر کسی به دنبال صبر ایوب است، باید از مردم کرمان کمک بگیرد.
تا کلاه از سر سلطان فلک بربایند
هر زمان راه برین بر شده ایوان طلبند
هوش مصنوعی: هر زمان که بخواهند، می‌توانند تاج و کلاه از سر پادشاه آسمان بربایند و این خود به نوعی نشان‌دهنده قدرت و اراده انسانی است که می‌خواهد به عرش برسد و بالاترین مقام‌ها را طلب کند.
از پی آنک نتاج بره و بز گیرند
کاخ بهرام و ره خانه ی کیوان طلبند
هوش مصنوعی: به دنبال آنکه فرزندان بره و بز را بگیرند، سراغ کاخ بهرام و مسیر خانه کیوان را می‌گیرند.
دخل هر ماهه ی انجم ز طبایع خواهند
خرج هر روزه ی اجرام زارکان طلبند
هوش مصنوعی: در هر ماه، اجرام آسمانی می‌خواهند هزینه‌هایی را از طبیعت برداشت کنند، و در هر روز، اجرام زمین تلاش می‌کنند تا نیازهای خود را تأمین کنند.
شهر و ایشان بمثل چون خر و ویران و بغضب
هر یکی گنجی ازین منزل ویران طلبند
هوش مصنوعی: شهر و مردمش مانند خر و ویرانه‌اند و هر کدام از آن‌ها در این خانه خراب، گنجی را جستجو می‌کنند.
مردم گرسنه دلتنک شد از بی نانی
گرده خور بزر از گنبد گردان طلبند
هوش مصنوعی: مردم به خاطر نبود نان و گرسنگی دلشان پر از غم شده و از زندگی خسته‌اند، به دنبال روزی و غذای کافی هستند تا نیازهایشان برطرف شود.
خواجگان روی بخواجو نتوانند نمود
مگر آن دم که ز لطفش در و مرجان طلبند
هوش مصنوعی: بزرگان و افراد با مقام نمی‌توانند خود را به نمایش بگذارند، مگر زمانی که از مهربانی و لطفش در خواست کنند.