شمارهٔ ۳ - فی مدح الشیخ الاعظم سلطان اعاظم المشایخ مرشد الحق و الدین ابواسحق الکازرونی قدس سره
دوش بردم هودج همت بصدر کبریا
برق استغنا زدم در خرمن کبر و ریا
بر فراز سد ره دیدم عالم بی منتهی
بر کشیده بلبلان گلشن قدسی نوا
کای بمعنی کرده حق در ملک وحدت پادشا
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
روشنست این کانک هر دم سوختن از سر گرفت
کار او چون شمع سوزان ز آتش دل در گرفت
آفتاب خاوری زان ملک بحر و برگرفت
کاستان و بام این درگه زرخ در زر گرفت
ره ز تاریکی برون برد آنک او رهبر گرفت
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
گر پس از صد سال در خاکم بود ریزیده تن
چون نسیم صبح بوی کازرون آرد بمن
در لحد مانند گل بر تن بدرّانم کفن
جان که باشد تا کند بر خاک درگاهش وطن
شاید ار روح القدس خواند امام خویشتن
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
ای چو عیسی کرده زین مطموره ی غبرا کنار
ساخته بر عرصه ی معموره خضرا قرار
چون شه سیاره را شد نعل شبرنگت سوار
همچو ابراهیم شو بر ادهم خلت سوار
تا ببینی در اقالیم ولایت شهریار
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
رخش جان بیرون جهان از شهربند ماء و طین
در مکانی کز مکان بیرون بود منزل گزین
چون رسیدی در ریاض قاصرات الطرف عین
بر فراز هفت منظر گر نظر داری ببین
حجة الحق ترجمان الغیب امام السالکین
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
شمع مه بین در گداز از حسرت تحت السراج
بارگاه مرشدی ز ایوان کیوان جسته باج
این چه درگاهست از او ایمان و عرفانرا رواج
قیصر و خاقان بسکّانش فرستاده خراج
شاه تخت لاجوردی کرده از اکلیل تاج
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
خاک این درگاه را گر زانک تاج سر کنی
از تکبر فخر بر شاهان بحر و بر کنی
ور چو خواجو آستانش را بمژگان تر کنی
دامن جانرا ز آب دیده پر گوهر کنی
هیچ می دانی که در این ره کرا رهبر کنی
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
شمارهٔ ۲ - یمدح السلطان الاعظم عصمة الدنیا و الدین دلشاد خاتون طیب الله مرقدها: خیر مقدم ای بشیر عاشقان شاد آمدیشمارهٔ ۴ - فی نعت سلطان الانبیا و مناقب الائمة اثنا عشر علیهم السلام: بنوک خامه ی صورت گشای کن فیکون
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش بردم هودج همت بصدر کبریا
برق استغنا زدم در خرمن کبر و ریا
هوش مصنوعی: شب گذشته از دلی سرشار از اراده، با نیرویی فراوان به مقابله با غرور و تظاهر برخاستم و به صورت قاطع و با اعتماد به نفس، با این موانع مبارزه کردم.
بر فراز سد ره دیدم عالم بی منتهی
بر کشیده بلبلان گلشن قدسی نوا
هوش مصنوعی: در بالای سدی، من دنیایی بیپایان را دیدم که بلبلان در گلزار بهشتی آواز میخواندند.
کای بمعنی کرده حق در ملک وحدت پادشا
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
هوش مصنوعی: این دعایی است برای بزرگی و مقام رفیع شخصی به نام ابواسحاق که به عنوان مرشد و پیشوای معنوی شناخته میشود. او در سرزمین وحدت همیشه مورد احترام و کمال است. این بیان به نوعی اشاره به مقام والای وی در عالم spirituality و نقش ایشان در هدایت مردم دارد.
روشنست این کانک هر دم سوختن از سر گرفت
کار او چون شمع سوزان ز آتش دل در گرفت
هوش مصنوعی: این یک واقعیت واضح است که او هر بار با شعله ور شدن عشق، در دل خود میسوزد. به گونهای که همانند شمعی که در آتش میسوزد، در حال تجربه کردن آتش عشق است.
آفتاب خاوری زان ملک بحر و برگرفت
کاستان و بام این درگه زرخ در زر گرفت
هوش مصنوعی: آفتاب شرقی از آن سرزمین دریا و درختان طلایی آن، کاخ و سقف این مکان را با رنگ زردی شگفتانگیز پوشانده است.
ره ز تاریکی برون برد آنک او رهبر گرفت
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
هوش مصنوعی: آن کسی که راهی از تاریکی را به سمت روشنی پیدا کرد، همان است که رهبری را به عنوان پیشوای دین و الگوی بزرگان گرفته است.
گر پس از صد سال در خاکم بود ریزیده تن
چون نسیم صبح بوی کازرون آرد بمن
هوش مصنوعی: اگر بعد از صد سال در خاک خوابیده باشم، بدنم مثل نسیم صبح بوی شهر کازرون را به من برساند.
در لحد مانند گل بر تن بدرّانم کفن
جان که باشد تا کند بر خاک درگاهش وطن
هوش مصنوعی: در قبر لطفاً مانند گلی بر روی من بپوشانید، زیرا جان من چه معنا دارد، وقتی که او بر خاک درگاهش به آرامش میرسد.
شاید ار روح القدس خواند امام خویشتن
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
هوش مصنوعی: شاید اگر روح القدس بخواهد، امام خویشتن یعنی الگو و رهبر دین را به عنوان مرشد معرفی کند، او ابواسحاق است.
ای چو عیسی کرده زین مطموره ی غبرا کنار
ساخته بر عرصه ی معموره خضرا قرار
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند عیسی، از این خاک پاک و ناشناخته بیرون آمدهای و در دنیای سرسبز و آباد قرار گرفتهای.
چون شه سیاره را شد نعل شبرنگت سوار
همچو ابراهیم شو بر ادهم خلت سوار
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه سیارهها بر اسب سفیدت سوار میشود، مانند ابراهیم نبی بر اسب سرخ سوار شو.
تا ببینی در اقالیم ولایت شهریار
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
هوش مصنوعی: تا زمانی که شاهد باشی در سرزمینهای مختلف، شهری به نام مرشد الدین، الگو و پیشوای اقطاب، ابواسحق وجود دارد.
رخش جان بیرون جهان از شهربند ماء و طین
در مکانی کز مکان بیرون بود منزل گزین
هوش مصنوعی: در این دنیای مادی و محدودیتهای آن، روح انسان باید به مکانهایی فراتر از عالم ماده و جسم برسد و در آنجا آرامش بیابد.
چون رسیدی در ریاض قاصرات الطرف عین
بر فراز هفت منظر گر نظر داری ببین
هوش مصنوعی: زمانی که به باغهای بهشتی رسیدی، که چشمهایشان به دنیا محدود است، اگر نگاهی به بالای هفت افق داشته باشی، به چیزهای عجیب و زیبایی خواهی رسید.
حجة الحق ترجمان الغیب امام السالکین
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
هوش مصنوعی: این جمله به شخصیتی بزرگ اشاره دارد که در راهنمایی اهل ایمان و عرفان نقش مهمی دارد. او به عنوان نماینده حقیقت و مفسر رازها شناخته میشود و به سالکان و جویندگان حقیقت، راه درست را نشان میدهد. همچنین، او به عنوان الگویی برای دیگران در دین و معنویت مورد احترام است.
شمع مه بین در گداز از حسرت تحت السراج
بارگاه مرشدی ز ایوان کیوان جسته باج
هوش مصنوعی: شعلهٔ نورانی شمعی در برابر، در حال ذوب شدن است از حسرت و اندوه برای بارگاه راهنمایش، که از عرش آسمان پایین آمده و درخواستی را به جا آورده است.
این چه درگاهست از او ایمان و عرفانرا رواج
قیصر و خاقان بسکّانش فرستاده خراج
هوش مصنوعی: این چه مکانی است که در آن ایمان و دانش روحانی گسترش مییابد، و حتی امپراتورها و پادشاهان نیز مالیات خود را به آنجا میفرستند.
شاه تخت لاجوردی کرده از اکلیل تاج
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
هوش مصنوعی: سلطان، تختی از سنگ لاجورد برای مرشدالدین ابواسحق، که الگو و رهبر تمامی قطبهای معنوی است، ترتیب داده است.
خاک این درگاه را گر زانک تاج سر کنی
از تکبر فخر بر شاهان بحر و بر کنی
هوش مصنوعی: اگر خاک این درگاه را به اندازهای محترم بشماری که آن را معادل تاج سر خود بدانی، به خاطر غرور و تکبر نمیتوانی بر شاهان دریاها فخر بفروشی.
ور چو خواجو آستانش را بمژگان تر کنی
دامن جانرا ز آب دیده پر گوهر کنی
هوش مصنوعی: اگر همچون خواجو با اشکهای خود به درگاهش بیفتی، میتوانی دامن جان را از آب چشمانت پر از جواهر کنی.
هیچ می دانی که در این ره کرا رهبر کنی
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را
هوش مصنوعی: آیا میدانی که در این مسیر، چگونه میتوانی راهنمای خود را که استاد و پیشوای بزرگان است، پیدا کنی؟