گنجور

شمارهٔ ۷۹

ناگشته شبی چو طره هم زانویش
در پای فتاد کارم از گیسویش
دل در سر او رفت و من سوخته دل
خوردم جگر سوخته از پهلویش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ناگشته شبی چو طره هم زانویش
در پای فتاد کارم از گیسویش
هوش مصنوعی: شبی که هنوز هیچ چیز آغاز نشده بود، چون موهایش بر زانویش افتاد، کار من هم از بابت گیسوی او به هم ریخت.
دل در سر او رفت و من سوخته دل
خوردم جگر سوخته از پهلویش
هوش مصنوعی: دل من به عشق او تمام شد و من با دل شکسته به سوختن ادامه دادم و اندوهی که از جدایی‌اش بر دلم نشسته، مانند جگری سوخته است.