گنجور

شمارهٔ ۹ - فی مدح سلطان الاعظم جمال الملّة و الدین شیخ ابوسحق طاب ثراه

لعل شیرینت دهانرا لذت شّکر دهد
زلف پرچینت روانرا نکهت عنبر دهد
جان شیرین چون حلاوت از تو یابد دور نیست
گر لب لعلت دهانرا لذّت شکر دهد
سرو سیمین تو دل را مایل طوبی کند
لعل نوشین تو جان را شربت کوثر دهد
وصلت آن لذت دهد صاحبدلانرا بی رقیب
کز نزاهت مؤمنانرا غیبت کافر دهد
آتش مهر رخت در سینه های سوزناک
دوستان مهربان را حرقت مجمر دهد
عالم جان را دهد وصل روان افزای تو
آنچ از رتبت جهانرا حضرت داور دهد
خسرو اعظم جمال الدین کسری مرتبت
آنک کمتر مدح خوانرا حشمت نوذر دهد
شیخ ابواسحق یحیی دل که هنگام عطا
مفلس بی آب و نان را مکنت جعفر دهد
فیض ابر دست و تاب آفتاب جود او
آب و خاک بحر و کانرا قیمت گوهر دهد
آن سکندر فر که دائم از کمال تربیت
بنده ی بی خان و مانرا قدرت قیصر دهد
لطف او خاک گرانرا غیرت زمزم کند
عنف او آب روان را سورت آذر دهد
گرد نعل موکبش گر باد بر گردون برد
قلعه گیر آسمانرا زینت افسر دهد
ای سلیمان قدر حیدر دل که کمتر چاکرت
در وغا نوک سنانرا هیبت اژدر دهد
حکم تو باد سبک رو را زند در دیده خاک
عزم تو کوه گرانرا سرعت صرصر دهد
بر شکوهت شاید ار تیر فلک با صد گواه
خطّه امن و امان را نسخت محضر دهد
از جهان جائی که قدر صدر مرفوع تو یافت
گردش چرخ آن مکانرا زینت اختر دهد
صبحدم بادی که بر خاک گلستان بگذرد
نفحه ی خلق تو آن را نکهت عنبر دهد
تا که سلطان از پی قتل عدو هنگام کار
حفظ فرمان روانرا عدّت لشکر دهد
جاودان در حفظ عقل پیرمان تا روزگار
هر دمت بخت جوان را دولت دیگر دهد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لعل شیرینت دهانرا لذت شّکر دهد
زلف پرچینت روانرا نکهت عنبر دهد
هوش مصنوعی: لب‌های شیرین تو به دهان لذت شکر می‌بخشند و موهای پرچین تو روح را با عطر عنبر خوشبو می‌کنند.
جان شیرین چون حلاوت از تو یابد دور نیست
گر لب لعلت دهانرا لذّت شکر دهد
هوش مصنوعی: وقتی جان شیرین انسان حلاوت و شیرینی را از تو بگیرد، دور نیست که لب‌های لعلین تو لذت عسل و شکر را به او ببخشند.
سرو سیمین تو دل را مایل طوبی کند
لعل نوشین تو جان را شربت کوثر دهد
هوش مصنوعی: زیبایی و لطافت تو دل را به سمت بهشت می‌کشاند و شیرینی لب‌های تو جان را طعم بهشت می‌بخشد.
وصلت آن لذت دهد صاحبدلانرا بی رقیب
کز نزاهت مؤمنانرا غیبت کافر دهد
هوش مصنوعی: اتصال به آن لذت فقط به دل‌های صاحب‌خویش می‌دهد و هیچ رقیبی ندارد، چون دوری از مؤمنان به آن‌ها آسیب می‌زند و کافر به غیبت می‌افتد.
آتش مهر رخت در سینه های سوزناک
دوستان مهربان را حرقت مجمر دهد
هوش مصنوعی: جاذبه و عشق چهره تو در دل‌های دوستانی که با سوز و دلسوزی و محبت به تو می‌نگرند، شعله‌ور و آتشین است و می‌تواند آنها را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
عالم جان را دهد وصل روان افزای تو
آنچ از رتبت جهانرا حضرت داور دهد
هوش مصنوعی: عالم به روح و جان انسان ارتباط می‌دهد و وصلی که به تو می‌دهد، روح تو را افزایشی می‌بخشد. آنچه که از جایگاه تو در این دنیا به عنوان نعمت و لطف الهی به تو داده می‌شود، از جانب خالق است.
خسرو اعظم جمال الدین کسری مرتبت
آنک کمتر مدح خوانرا حشمت نوذر دهد
هوش مصنوعی: خسرو بزرگ جمال‌الدین کسری، در مقام والایش، کمتر شاعری را به اندازه‌ای که لایق است، مورد ستایش قرار می‌دهد و به او مقام و شکوه نوذر را می‌بخشد.
شیخ ابواسحق یحیی دل که هنگام عطا
مفلس بی آب و نان را مکنت جعفر دهد
هوش مصنوعی: شیخ ابواسحق یحیی می‌گوید: دل انسان در زمانی که به دیگران کمک می‌کند، به مانند کسی است که در حالتی بی‌پول و در مضیقه قرار دارد. اما هنگامی که دل بخشش و عطا می‌کند، نعمت و بزرگولی بر آن فرود می‌آید و او مانند جعفر، انسان ثروتمندی می‌شود.
فیض ابر دست و تاب آفتاب جود او
آب و خاک بحر و کانرا قیمت گوهر دهد
هوش مصنوعی: نعمت‌های زندگی به مانند باران و تابش آفتاب از رحمت اوست؛ این نعمت‌ها به زمین و دریا ارزش و بها می‌بخشند.
آن سکندر فر که دائم از کمال تربیت
بنده ی بی خان و مانرا قدرت قیصر دهد
هوش مصنوعی: آن فرد بزرگ که به دلیل تربیت عالی خود، به آدمی بی‌خانمان و بی‌پناه، قدرت و مقام سلطنت می‌بخشد.
لطف او خاک گرانرا غیرت زمزم کند
عنف او آب روان را سورت آذر دهد
هوش مصنوعی: نعمت و محبت خداوند، به خاکی که ارزش زیادی ندارد، عزت و احترام می‌بخشد و با شدت و قهر او، آبی که به راحتی حرکت می‌کند، به نیرویی آتشین و جوششی تبدیل می‌شود.
گرد نعل موکبش گر باد بر گردون برد
قلعه گیر آسمانرا زینت افسر دهد
هوش مصنوعی: اگر باد در آسمان گرد و غبار پروبالش را بگستراند، آسمان هم به زینت و زیبایی افسرش می‌رسد.
ای سلیمان قدر حیدر دل که کمتر چاکرت
در وغا نوک سنانرا هیبت اژدر دهد
هوش مصنوعی: ای سلیمان، قدر و ارزش حیدر را در دل داشته باش، چون کمتر کسی مانند تو می‌تواند در میدان نبرد، به تیرکمان و نیزه مانند اژدها قدرت و هیبت بدهد.
حکم تو باد سبک رو را زند در دیده خاک
عزم تو کوه گرانرا سرعت صرصر دهد
هوش مصنوعی: ای فرمان تو، سبک‌باران را در چشم خود می‌زاری و عزم تو، کوه‌های سنگین را به سرعتی چون تندباد به حرکت درمی‌آورد.
بر شکوهت شاید ار تیر فلک با صد گواه
خطّه امن و امان را نسخت محضر دهد
هوش مصنوعی: شاید در برابر عظمت تو، اگر تیرهای آسمان هم با صد دلیل، نتوانند امنیت و آرامش را به تو هدیه دهند.
از جهان جائی که قدر صدر مرفوع تو یافت
گردش چرخ آن مکانرا زینت اختر دهد
هوش مصنوعی: در دنیای هستی، جایی که مقام و ارزش تو به اوج خود رسیده است، تأثیرات و زیبایی‌های آن مکان به مانند ستاره‌ای درخشان خواهد بود.
صبحدم بادی که بر خاک گلستان بگذرد
نفحه ی خلق تو آن را نکهت عنبر دهد
هوش مصنوعی: صبح یک روز که بادی از روی خاک گلستان بگذرد، بوی خوشی به مشام می‌رسد که نشانه‌ای از زیبایی و خوشبو بودن توست.
تا که سلطان از پی قتل عدو هنگام کار
حفظ فرمان روانرا عدّت لشکر دهد
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه برای انتقام از دشمن خود در حال آماده‌سازی و برنامه‌ریزی است، باید به فکر حفاظت از جان و روان خود نیز باشد و برای این کار نیروهای لازم را فراهم کند.
جاودان در حفظ عقل پیرمان تا روزگار
هر دمت بخت جوان را دولت دیگر دهد
هوش مصنوعی: عقل کهن‌سالی ما را همیشه حفظ کند، تا زمانی که بخت جوانی‌مان یک فرصت دیگر به ما بدهد.