شمارهٔ ۱۰ - فی النعت خلفاء الراشدین
کشتگان راه حق لاف از مسیحا می زنند
کوس وحدت بر فراز چرخ اعلی می زنند
هر زمان بنگر که بت رویان شادروان صنع
تاب در چین سر زلف سمن سا می زنند
خسروان عالم ابداع در ملک وجود
هر دم از کتم عدم تختی بصحرا می زنند
منشیان قدرت بیچون ز جرم آفتاب
بر مثال بی مثالی آل تمغا می زنند
نغمه سازان هزار آوای باغ کبریا
همچو بلبل در ترنّم راه عنقا می زنند
بسکه سرمستان راهش نعره ی اُنظر اِلیک
همچو موسی بر فراز طور سینا می زنند
بر درش گردنکشان روی اطعنا می نهند
پیش حکمش سروران بانگ سمعنا می زنند
مطربان بزم لاهوتی بهنگام صبوح
ساز الا بر ادای نغمه ی لا می زنند
مه رخان حلقه ی تهلیل بهر صید دل
چین لا در حلقه ی گیسوی الا می زنند
خستگان تیغ مهر سرمدی مانند شمع
در دل شب دم ز صبح سیم سیما می زنند
هر کجا بینند کان از جای می باشد برون
مالکان ملک وحدت خیمه آنجا می زنند
لشکر آرایان میدان دار دین احمدی
خیمه بر لشکر گه انا فتحنا می زنند
رخت او آدنی بدیوان آنی می آورند
گوی ما اوحی بچوگان فاوحی می زنند
مهریس بر سر منشور ختم انبیا
از پی انفاذ حکم آل طه می زنند
قیصران هفت قصر لاژوردی روز و شب
نوبت دین نبی در دیر مینا می زنند
از ضیافت خانه ی شرعش قدم بیرون منه
چون ندای دعوتش شرقاً و غربا می زنند
ساکنان روضه از رشح جنابش دمبدم
آب گل بر آتش رخسار حورا می زنند
زرگران انجم از احسان حیدر دور نیست
کر ززرّ جعفری اکلیل جوزا می زنند
چرخ را از حسرت مسمار نعل دُلدلش
میخهای آتشین در چشم بینا می زنند
شمع را چون زندگی از سرفشانی حاصلست
گر به تیغت می زنند ای دل بهل تا می زنند
زایران کعبه ی جان بین که با احرام دل
در ره تحقیق لبیک تولا می زنند
خازنان گنج عشق از بیم طرّاران عقل
قفل کتمان بر سر صندوق افشا می زنند
دل برین منزل منه زیرا که قطّاع الطریق
راه وامق بر در خرگاه عذرا می زنند
سرمکش بر قلب دانش زانک صعلوکان دور
در صف حکمت سنان بر پورسینا می زنند
مهر این پیران روئین تن چرا ورزی از آن
کاتش کین در نهاد پیر و برنا می زنند
افسر جمشید بر فرق فریدون می نهند
تخت ذوالقرنین بر ایوان دارا می زنند
دُر فروشان جواهر خانه ی امید را
مهر حرمان بر در درج تمنّا می زنند
تا درین بستان طمع در دسته ی گل بسته ایم
عندلیبان هر نفس گلبانگ بر ما می زنند
عیب نتوان کرد اگر مجنون خرمن سوز را
آتش سودای لیلی در سویدا می زنند
مصریان جان عزیز از عشق یوسف می دهند
وز جهالت خنده بر اشک زلیخا می زنند
باده می نوشند و منع باده نوشان می کنند
جان بلب می آورند و دم ز عیسی می زنند
فیلسوفان چراغ افروز قصر قیصری
از چه معنی سنگ بر قندیل ترسا می زنند
تا مگر لؤلؤ لالای مراد آید بدست
چشمهای رود بارم راه دریا می زنند
شبروان ناله ی گردون نوردم هر نفس
رخت در ارکان هفت ایوان خضرا می زنند
طائران آه عالم سوز من پروانه وار
خویش را هر لحظه بر شمع ثریا می زنند
کوه را از خون چشمم خرقه دوزان سحاب
پاره های لاله گون بر دلق خارا می زنند
خاک پای آن کسانم کز سر دیوانگی
پشت دستی بر جهان بی سر و پا می زنند
ضرب را خواجو نوازش دان بحکم آنک چنگ
آنزمان بر ساز می آید که او را می زنند
شمارهٔ ۹ - فی مدح سلطان الاعظم جمال الملّة و الدین شیخ ابوسحق طاب ثراه: لعل شیرینت دهانرا لذت شّکر دهدشمارهٔ ۱۱ - فی منقبة اسدالله الغالب علی بن ابیطالب سلام الله علیه: وجه برات شام بر اختر نوشته اند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کشتگان راه حق لاف از مسیحا می زنند
کوس وحدت بر فراز چرخ اعلی می زنند
هوش مصنوعی: کسانی که در راه حقیقت جان باختهاند، از ویژگیهای مسیحا صحبت میکنند و در اوج آسمانها، صدای وحدت و اتحاد را به گوش میرسانند.
هر زمان بنگر که بت رویان شادروان صنع
تاب در چین سر زلف سمن سا می زنند
هوش مصنوعی: هر بار که به چهره زیبای معشوق نگاه میکنی، متوجه میشوی که او با لبخند و جذابیت خاصی، به آرامی با موهای مجعد و نرمش بازی میکند.
خسروان عالم ابداع در ملک وجود
هر دم از کتم عدم تختی بصحرا می زنند
هوش مصنوعی: سلاطین و بزرگان عالم خلاقیت، هر لحظه از دنیای ناپیدا و عدم، تختی را به دشت زندگی میآورند.
منشیان قدرت بیچون ز جرم آفتاب
بر مثال بی مثالی آل تمغا می زنند
هوش مصنوعی: نوابغ و دستاندرکاران قدرت، بدون تردید و به خاطر تأثیر قوی و تابناک وجودشان، مانند نشانههای خاصی که بر روی مهرها نقش میبندد، در تاریخ به یادگار میمانند.
نغمه سازان هزار آوای باغ کبریا
همچو بلبل در ترنّم راه عنقا می زنند
هوش مصنوعی: آوای دلنواز و زیبای هنرمندان، همچون سرود بلبل در باغی پر از زیبایی و عظمت، در جوهرهٔ آرامش و خوشی در حال نغمهسرایی است.
بسکه سرمستان راهش نعره ی اُنظر اِلیک
همچو موسی بر فراز طور سینا می زنند
هوش مصنوعی: سرمستان به قدری شاد و سرزنده هستند که همانند موسی در کوه طور سینا، فریاد میزنند و دیگران را به خود میخوانند.
بر درش گردنکشان روی اطعنا می نهند
پیش حکمش سروران بانگ سمعنا می زنند
هوش مصنوعی: بر در این شخص بزرگ، گردنکشان و سران، به احترام او سر فرود میآورند و در مقابل فرمانش، خواستهها و دعاهای خود را با صدای بلند اعلام میکنند.
مطربان بزم لاهوتی بهنگام صبوح
ساز الا بر ادای نغمه ی لا می زنند
هوش مصنوعی: موسیقیدانان در مجالس آسمانی در هنگام صبح، تنها نغمهای که مینوازند، نغمهی «لا» است.
مه رخان حلقه ی تهلیل بهر صید دل
چین لا در حلقه ی گیسوی الا می زنند
هوش مصنوعی: دختران زیبا به دور هم حلقه زدهاند تا دلهای عاشقان را شکار کنند، در حالی که باد در گیسوان آنها میوزد.
خستگان تیغ مهر سرمدی مانند شمع
در دل شب دم ز صبح سیم سیما می زنند
هوش مصنوعی: خستهها مانند شمع در تاریکی شب، با نور امیدی از صبحی تازه، با چهرهای زیبا و درخشان، آرامش را به دلها میآورند.
هر کجا بینند کان از جای می باشد برون
مالکان ملک وحدت خیمه آنجا می زنند
هوش مصنوعی: هر جا که احساس کنند که زمین و مکان از عقاید و اصول ثابت خود خارج شده است، صاحبان معنوی و حکمت به آنجا وارد میشوند و بر اساس ارزشهای واحد، سکونت و حضور مییابند.
لشکر آرایان میدان دار دین احمدی
خیمه بر لشکر گه انا فتحنا می زنند
هوش مصنوعی: لشکر آمادهای که در میدان دین احمدی حضور دارد، در کنار خیمههای خود به صدای فتح و پیروزی میخوانند.
رخت او آدنی بدیوان آنی می آورند
گوی ما اوحی بچوگان فاوحی می زنند
هوش مصنوعی: لباس او را در دیوان به هم میآورند و ما را به او ارجاع میدهند، مثل اینکه ما هم باید برای بچهها پیام بیاوریم و این پیام را با شور و هیجان بیان کنیم.
مهریس بر سر منشور ختم انبیا
از پی انفاذ حکم آل طه می زنند
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره به این است که محبت و عشق در دلها به خاطر پیامبری و رسالت پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، وجود دارد و این عشق موجب پیروی از آموزههای او و اجرای احکام الهی میشود. در واقع، این بیانگر اهمیت پیامبر و تعالیم او در زندگی انسانهاست.
قیصران هفت قصر لاژوردی روز و شب
نوبت دین نبی در دیر مینا می زنند
هوش مصنوعی: سلطانان بزرگ با قصرهای زیبا و آبی رنگ خود، به طور مداوم در روز و شب به یاد دین پیامبر در مکانهای مقدس مشغول عبادت و نیایش هستند.
از ضیافت خانه ی شرعش قدم بیرون منه
چون ندای دعوتش شرقاً و غربا می زنند
هوش مصنوعی: از میزبانی و مهمانی دین او خارج نشو، چرا که دعوتش از هر سو به تو میرسد.
ساکنان روضه از رشح جنابش دمبدم
آب گل بر آتش رخسار حورا می زنند
هوش مصنوعی: اهل بهشت به طور مداوم از زیبایی و لطافت چهره حوریان لذت میبرند و با آب و گل، آتش اشتیاق و شوق خود را شعلهور میکنند.
زرگران انجم از احسان حیدر دور نیست
کر ززرّ جعفری اکلیل جوزا می زنند
هوش مصنوعی: زرگران و هنرمندان طلا و جواهرسازی از نعمت و بزرگی حیدر (علی) بی بهره نیستند، زیرا از طلاهای زیبای جعفری (طلای زرد) برای ساختن زیورآلات عالی و ارزشمند استفاده میکنند.
چرخ را از حسرت مسمار نعل دُلدلش
میخهای آتشین در چشم بینا می زنند
هوش مصنوعی: چرخ زندگی را به خاطر ناکامیها و آرزوهای نرسیده، با میخهای داغ در چشم افرادی که درک و بینش دارند، میزنند.
شمع را چون زندگی از سرفشانی حاصلست
گر به تیغت می زنند ای دل بهل تا می زنند
هوش مصنوعی: زندگی همچون شمعی است که از ذوب شدن و سرفشانی به وجود میآید. اگر به تو آسیب میزنند، ای دل، آرام باش و تا زمانی که به تو آسیب میزنند، پذیرای این سختیها باش.
زایران کعبه ی جان بین که با احرام دل
در ره تحقیق لبیک تولا می زنند
هوش مصنوعی: بین زائرانی که به کعبه جان میآیند، آنها با نیتی پاک و دلهای آماده، در مسیری که به شناخت حقیقت میانجامد، فریاد لبیک سر میدهند.
خازنان گنج عشق از بیم طرّاران عقل
قفل کتمان بر سر صندوق افشا می زنند
هوش مصنوعی: دلسوزان و نگهبانان عشق، به خاطر ترس از عقل و اندیشههای انتقادی، درب صندوق رازهای عشق را محکم بسته و پنهان نگه میدارند.
دل برین منزل منه زیرا که قطّاع الطریق
راه وامق بر در خرگاه عذرا می زنند
هوش مصنوعی: دل را به این مکان نبر زیرا دزدان در این راه بر در خانه عذرا حاضرند.
سرمکش بر قلب دانش زانک صعلوکان دور
در صف حکمت سنان بر پورسینا می زنند
هوش مصنوعی: به قلب علم توجه کن، زیرا افرادی بیفرهنگ از دور در صف حکمت به ابن سینا اعتراض میکنند.
مهر این پیران روئین تن چرا ورزی از آن
کاتش کین در نهاد پیر و برنا می زنند
هوش مصنوعی: چرا به محبت این مردان با تجربه بیتوجهی میکنی، وقتی که این آتش کینه در دل هم جوانان و هم پیران شعلهور است؟
افسر جمشید بر فرق فریدون می نهند
تخت ذوالقرنین بر ایوان دارا می زنند
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویرسازی مجللی اشاره شده است که در آن مقام و جایگاه فریدون با افسران جمشید و تخت ذوالقرنین مقایسه میشود. به تعبیر دیگر، نشاندهنده قدرت و عظمت فریدون است که بر تاج و تختی باشکوه تکیه زده و در برابر دارا، لحظهای از شکوه و grandeur را به نمایش میگذارد. این تصویر نمادین به نوعی روایتگر تاریخ و اعتبار شخصیتهای بزرگ در فرهنگ و اسطورههای ایرانی است.
دُر فروشان جواهر خانه ی امید را
مهر حرمان بر در درج تمنّا می زنند
هوش مصنوعی: فروشندگان در و مروارید، بر در خانه امید، علامت ناامیدی میزنند و آرزوها را به تمسخر میگیرند.
تا درین بستان طمع در دسته ی گل بسته ایم
عندلیبان هر نفس گلبانگ بر ما می زنند
هوش مصنوعی: ما در این باغ، به امید چیدن گلها نشستهایم و پرندههای خوشخوان هر لحظه با صدای زیبا به ما پیام میدهند.
عیب نتوان کرد اگر مجنون خرمن سوز را
آتش سودای لیلی در سویدا می زنند
هوش مصنوعی: اگر مجنون به خاطر عشق لیلی، خرمن را آتش بزند، نمیتوان او را سرزنش کرد.
مصریان جان عزیز از عشق یوسف می دهند
وز جهالت خنده بر اشک زلیخا می زنند
هوش مصنوعی: مصریان به خاطر عشق یوسف جان گرانبهای خود را فدای او میکنند و در عوض از ناآگاهیشان بر اشکهای زلیخا میخندند.
باده می نوشند و منع باده نوشان می کنند
جان بلب می آورند و دم ز عیسی می زنند
هوش مصنوعی: شراب مینوشند و دیگران را از نوشیدن بازمیدارند، در حالی که خودشان در حال خوشگذرانی هستند و از روحانیون و مقدسین سخن میگویند.
فیلسوفان چراغ افروز قصر قیصری
از چه معنی سنگ بر قندیل ترسا می زنند
هوش مصنوعی: فیلسوفان که در قصرهای بزرگ و ثروتمند زندگی میکنند، چرا به کسانی که در حال عبادت و زهد هستند، آسیب میزنند؟
تا مگر لؤلؤ لالای مراد آید بدست
چشمهای رود بارم راه دریا می زنند
هوش مصنوعی: تا زمانی که مرواریدهای مورد نظر به دستم برسد، چشمهای رود به سوی دریا حرکت میکنند.
شبروان ناله ی گردون نوردم هر نفس
رخت در ارکان هفت ایوان خضرا می زنند
هوش مصنوعی: شبروها صدای ناله و غم را در آسمان هر لحظه با خود حمل میکنند و لباس سبز و زیبای طبیعت را در هفت ایوان میپوشند.
طائران آه عالم سوز من پروانه وار
خویش را هر لحظه بر شمع ثریا می زنند
هوش مصنوعی: پرندگان دلسوز من مانند پروانهها هر لحظه به شمع ثریا نزدیک میشوند و به خود میسوزند.
کوه را از خون چشمم خرقه دوزان سحاب
پاره های لاله گون بر دلق خارا می زنند
هوش مصنوعی: خیلی از اشکهایم مثل خونی است که از چشمانم میریزد و به کوهها میزند. ابرها مانند خیاطانی هستند که تکههای گلهای سرخ را بر روی پارچهای خاکی میدوزند.
خاک پای آن کسانم کز سر دیوانگی
پشت دستی بر جهان بی سر و پا می زنند
هوش مصنوعی: من به خاک پای افرادی افتخار میکنم که به خاطر دیوانگی و شور زندگی، بدون توجه به قواعد و نظمهای معمول، در جهان و در زندگی خود فعالیت میکنند و کارهایی انجام میدهند.
ضرب را خواجو نوازش دان بحکم آنک چنگ
آنزمان بر ساز می آید که او را می زنند
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده است که مانند سازهای موسیقی که وقتی نواخته میشوند و صدا میدهند، ارتباطی با نحوهی نوازش دارد. برای اینکه صدای خوب از یک ساز مانند چنگ خارج شود، باید به درستی و به موقع نواخته شود. این مفهوم به نوعی بیانگر اهمیت مهارت و زمانبندی در انجام کارهاست.
حاشیه ها
1402/07/02 05:10
رضا پروا
بر مثال بی مثال آل، طمغا می زنند