شمارهٔ ۹۴
کس حال من سوخته جز شمع نداند
کو بر سر من شب همه شب اشک فشاند
دلبستگئی هست مرا باوی از آنروی
کز سوخته حالی بمن سوخته ماند
گر خسته شوم بر سر من زنده بدارد
ور تشنه شوم در نظرم سیل براند
زنجیر دل تافته را در غم و دردم
گر رشته جانست بهم در گسلاند
بیرون ز من دلشده و شمع جگر سوز
سر باختن و پای فشردن که تواند
گر شمع چراغ دل من بر نفروزد
شبهای غم هجر بپایان که رساند
آنکس که چو شمعم بکشد در شب حیرت
از سوختن و ساختنم باز رهاند
حال جگر ریش من و سوز دل شمع
هر کس که نویسد ز قلم خون بچکاند
از شمع بپرسید حدیث دل خواجو
کاندوه دل سوختگان سوخته داند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کس حال من سوخته جز شمع نداند
کو بر سر من شب همه شب اشک فشاند
هوش مصنوعی: هیچ کس جز شمع، حال دل سوختهام را نمیداند؛ چرا که همانطور که شمع در طول شب اشک میریزد، من نیز در این شبها غم و اندوه دارم.
دلبستگئی هست مرا باوی از آنروی
کز سوخته حالی بمن سوخته ماند
هوش مصنوعی: دلبستگیای دارم به او که از آن رو، حال من مانند حال سوختگان است و این حالت سوخته در من باقی مانده است.
گر خسته شوم بر سر من زنده بدارد
ور تشنه شوم در نظرم سیل براند
هوش مصنوعی: اگر خسته شوم، کسی برایم زندگی را دوباره زنده میکند و اگر تشنه شوم، در چشمم سیل جاری میشود.
زنجیر دل تافته را در غم و دردم
گر رشته جانست بهم در گسلاند
هوش مصنوعی: دل من که تحت فشار و اندوه است، مانند زنجیری به هم بافته شده، اگر این زنجیر به جانم وابسته باشد، نمیتواند به آسانی پاره شود.
بیرون ز من دلشده و شمع جگر سوز
سر باختن و پای فشردن که تواند
هوش مصنوعی: دل من از من جدا شده و شعلهای سوزان در وجودم روشن است؛ حالا کسی بهسختی میتواند در این وضعیت رنج و درد من را تحمل کند.
گر شمع چراغ دل من بر نفروزد
شبهای غم هجر بپایان که رساند
هوش مصنوعی: اگر شمع روشنایی دل من خاموش شود، شبهای غم و جدایی هرگز به پایان نخواهد رسید.
آنکس که چو شمعم بکشد در شب حیرت
از سوختن و ساختنم باز رهاند
هوش مصنوعی: شخصی که مانند من در شبهای تار و سرد احساس حیرت میکند، امیدوار است که کسی او را از حالت سوختن و تحمل سختیها نجات دهد.
حال جگر ریش من و سوز دل شمع
هر کس که نویسد ز قلم خون بچکاند
هوش مصنوعی: حالم به قدری خراب است که از دل شمع هم روشنتر است. هر کسی بخواهد چیزی بنویسد، باید از دلش خون بریزد.
از شمع بپرسید حدیث دل خواجو
کاندوه دل سوختگان سوخته داند
هوش مصنوعی: از شمع بپرسیدند درباره دلتنگیهای خواجو، زیرا او داستان غمها و سوز دل افرادی که سوختهاند را میداند.