گنجور

شمارهٔ ۹۱

همچو شمعم بشبستان حرم یاد کنید
یا چو مرغم بگلستان ارم یاد کنید
روز شادی همه کس یاد کند از یاران
یاری آنست که ما را شب غم یاد کنید
گر چنانست که از دلشدگان می پرسید
گاه گاهی زمن دلشده هم یاد کنید
چون شد اقاطع شما تختگه ملک وجود
کی از این کشته شمشیر عدم یاد کنید
چشم دارم که من خسته ی دلسوخته را
بنم چشم گهر بار قلم یاد کنید
هیچ نقصان نرسد در شرف و قدر شما
در چنین محنت و خواری اگرم یاد کنید
چون من از پای فتادم نبود هیچ غریب
گر من بی سر و پا را بقدم یاد کنید
در چمن چون قدح لاله عذاران طلبند
جام گیرید و ز عشرتگه جم یاد کنید
ور در ایوان سلاطین ره قربت باشد
ز مقیمان سر کوی ستم یاد کنید
بلبل خسته بی برگ و نوا را آخر
بنسیم گلی از باغ کرم یاد کنید
سوخت در بادیه از حسرت آبی خواجو
زان جگر سوخته در بیت حرم یاد کنید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همچو شمعم بشبستان حرم یاد کنید
یا چو مرغم بگلستان ارم یاد کنید
هوش مصنوعی: چون شمعی در شبستان حرم می‌درخشم، یادتان باشد، یا مانند پرنده‌ای در گلستان به پرواز درمی‌آیم، یادتان باشد.
روز شادی همه کس یاد کند از یاران
یاری آنست که ما را شب غم یاد کنید
هوش مصنوعی: در روزهای شاد، همه به یاد دوستان خود هستند، اما آن دوست واقعی کسی است که در شب‌های غم و سختی، به یاد ما باشد.
گر چنانست که از دلشدگان می پرسید
گاه گاهی زمن دلشده هم یاد کنید
هوش مصنوعی: اگر از عاشق‌ها می‌پرسید، گاهی مرا هم به یاد بیاورید.
چون شد اقاطع شما تختگه ملک وجود
کی از این کشته شمشیر عدم یاد کنید
هوش مصنوعی: زمانی که شما به مقام و سلطنت جهان هستی دست یافتید، دیگر نیازی نیست به یاد کشته شدن روح و جان تان بر اثر عدم و نیستی بیفتید.
چشم دارم که من خسته ی دلسوخته را
بنم چشم گهر بار قلم یاد کنید
هوش مصنوعی: چشمی دارم که بی‌تاب و سرشار از درد است، از من یاد کنید و دردهای دل من را به یادگار بنویسید.
هیچ نقصان نرسد در شرف و قدر شما
در چنین محنت و خواری اگرم یاد کنید
هوش مصنوعی: در هنگام مواجهه با سختی‌ها و مشکلات، اگر به یاد شما بیفتند، هیچ چیزی از ارزش و مقام شما کم نخواهد شد.
چون من از پای فتادم نبود هیچ غریب
گر من بی سر و پا را بقدم یاد کنید
هوش مصنوعی: وقتی من از پا افتادم، هیچ کسی غریب نیست. اگر من بدون سر و پا هستم، لطفاً با یاد من به قدم‌هایتان ادامه دهید.
در چمن چون قدح لاله عذاران طلبند
جام گیرید و ز عشرتگه جم یاد کنید
هوش مصنوعی: در گلزار، مانند جامی که از لاله‌های زیبا پر شده است، زیبا‌پسندان به دنبال شادی و لذت هستند. بیایید جامی در دست بگیریم و به یاد خوش‌گذران‌ها و جشن‌ها بیفتیم.
ور در ایوان سلاطین ره قربت باشد
ز مقیمان سر کوی ستم یاد کنید
هوش مصنوعی: اگر در ایوان پادشاهان راهی برای نزدیکی به خدا وجود دارد، به یاد آورید که ساکنان کوی ستم نیز جای قربت و یاد خداوند را دارند.
بلبل خسته بی برگ و نوا را آخر
بنسیم گلی از باغ کرم یاد کنید
هوش مصنوعی: بلبل خسته و بی‌جان را، در نهایت به یاد گلی از باغ مهربانی می‌اندیشیم.
سوخت در بادیه از حسرت آبی خواجو
زان جگر سوخته در بیت حرم یاد کنید
هوش مصنوعی: در دل صحرا، به خاطر نداشتن آب، دلی آتشین داشتم و از شما می‌خواهم که خاطره من را در خانه خدا یاد کنید.

حاشیه ها

1394/05/19 13:08
عمید

برنامه ی گلهای رنگارنگ شماره 261

1398/07/18 14:10
حسین بیدرام

به یاد عزیز فقید، استاد محمودی خوانساری، برگ سبز شماره 118