شمارهٔ ۸۵
یار ثابت قدم اینک ز سفر باز آمد
وگر از پای در افتاد بسر باز آمد
ظاهر آنست کزین پس گهر ارزان گردد
که چو دریا شد و چون کان گهر باز آمد
آنک در رسته ی بازار وفا زر میزد
در رخ خویش نظر کرد و ززر باز آمد
گرچه طوطی ز شکر نیک بتنگ آمده بود
دگر از آرزوی تنگ شکر باز آمد
بلبل مست نگر باز که چون باد بهار
بهوای سمن و سنبل تر باز آمد
شمع کو مجلس اصحاب منوّر می داشت
با دلی تافته و سوز جگر باز آمد
خاکساری که شد آب رخش از گریه برود
همچو آتش شد و چون باد سحر باز آمد
مدتی گر بضرورت ز نظر غایب گشت
مفکنیدش ز نظر چون بنظر باز آمد
هر که او را قدمی بود چو خواجو را دید
گفت کان یار قدم دار دگر باز آمد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یار ثابت قدم اینک ز سفر باز آمد
وگر از پای در افتاد بسر باز آمد
هوش مصنوعی: دوست صمیمی و وفادار من اکنون از سفر برگشته است، حتی اگر در راه دچار مشکل شده باشد و بر زمین بیفتد، باز هم به پای خود برمیخیزد و به خانه میآید.
ظاهر آنست کزین پس گهر ارزان گردد
که چو دریا شد و چون کان گهر باز آمد
هوش مصنوعی: ظاهر این است که پس از این، گوهر (ارزش) ارزان میشود، زیرا وقتی دریا پر میشود، دیگر ارزش آن گران نمیماند و وقتی که سنگهای قیمتی بازگشتند، دوباره ارزش واقعی خود را پیدا میکنند.
آنک در رسته ی بازار وفا زر میزد
در رخ خویش نظر کرد و ززر باز آمد
هوش مصنوعی: در بازار وفا، فردی که مظهر صداقت و وفاداری است، به چهرهاش نگاه کرد و باز هم به ارزشهای درونی خود احترام گذاشت.
گرچه طوطی ز شکر نیک بتنگ آمده بود
دگر از آرزوی تنگ شکر باز آمد
هوش مصنوعی: اگرچه طوطی به خاطر شکر بسیار خوشحال و شاداب بود، اما باز هم به خاطر آرزوی داشتن شکر بیشتر و بهتر ناراحت و دلخور شده بود.
بلبل مست نگر باز که چون باد بهار
بهوای سمن و سنبل تر باز آمد
هوش مصنوعی: بلبل شاد و خوشحال را تماشا کن که چگونه مانند نسیم بهاری دوباره به سوی گلهای خوشبوی سمن و سنبل بازگشته است.
شمع کو مجلس اصحاب منوّر می داشت
با دلی تافته و سوز جگر باز آمد
هوش مصنوعی: شمعی که در جمع دوستانم روشنی میبخشید، با دلی پر از گرما و درد دوباره بازگشت.
خاکساری که شد آب رخش از گریه برود
همچو آتش شد و چون باد سحر باز آمد
هوش مصنوعی: کسی که از شدت ناراحتی و گریه اش، چهره اش مثل خاکستر میشود، بعد از مدتی مانند آتش شعله ور میشود و به سرعت چون باد صبحگاهی بازمیگردد.
مدتی گر بضرورت ز نظر غایب گشت
مفکنیدش ز نظر چون بنظر باز آمد
هوش مصنوعی: اگر به دلایلی مدتی از چشمها دور بود، نگران نباشید. وقتی دوباره برگردد و دیده شود، همگی او را میبینند و همه چیز به حال عادی برمیگردد.
هر که او را قدمی بود چو خواجو را دید
گفت کان یار قدم دار دگر باز آمد
هوش مصنوعی: هر کسی که قدمی در عشق داشته باشد، وقتی خواجو را ببیند، میگوید که آن یار، دوباره باز میگردد.