شمارهٔ ۸۲
مراد بین که بپیش مرید باز آید
بشد چو جوهر فرد و فرید باز آمد
سعادتیست که آنکس که سعد اکبر ماست
بفال سعد برفت و سعید باز آمد
بعید نبود اگر جان ما شود قربان
چو یار ما ز دیاری بعید باز آمد
بگوی نوبت نوروز و ساز عید بساز
که رفت روزه و هنگام عید باز آمد
بگیر جامه و جامم بده که واعظ شهر
قدح گرفت وز وعد وعید باز آمد
بیار باده که هر کو بشد زراه سداد
بکوی میکده رفت و سدید باز آمد
فلک نگین سلیمان بدست آنکس داد
که از تتبع دیو مرید باز آمد
جهان مثل ارادت بنان آنکس خواند
که شد بملک مراد و مُرید باز آمد
بجز مطاوعت و انقیاد سلطان نیست
عبادتی که بکار عبید باز آمد
ز کوی محمدت آنکس که خیمه بیرون زد
ذمیم رفت ولیکن حمید باز آمد
شد آشیانه وحدت مقام شهبازی
که از نشیمن کثرت وحید باز آمد
کسی که مرشد ارباب شوق شد خواجو
عبور کرد ز رشد و رشید باز آمد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مراد بین که بپیش مرید باز آید
بشد چو جوهر فرد و فرید باز آمد
هوش مصنوعی: سخن از این است که در جایی که مراد یا راهنمایی به یاد مریدش میافتد، او دوباره به حالت اولیه و اصیل خود برمیگردد، همانطور که جوهر واقعی و ارزشمند همیشه برمیگردد و تجلی پیدا میکند.
سعادتیست که آنکس که سعد اکبر ماست
بفال سعد برفت و سعید باز آمد
هوش مصنوعی: خوشبختی این است که کسی با نام سعد، که بزرگترین خوشبختی ماست، با فال نیک رفت و به خوشبختی دوباره بازگشت.
بعید نبود اگر جان ما شود قربان
چو یار ما ز دیاری بعید باز آمد
هوش مصنوعی: دور از انتظار نیست که جان ما فدای یار شود وقتی که او از سرزمین دوری بازگردد.
بگوی نوبت نوروز و ساز عید بساز
که رفت روزه و هنگام عید باز آمد
هوش مصنوعی: بگویید زمان نوروز و جشن عید فرا رسیده است، زیرا روزه تمام شده و زمان جشن دوباره شروع شده است.
بگیر جامه و جامم بده که واعظ شهر
قدح گرفت وز وعد وعید باز آمد
هوش مصنوعی: به من لباس بپوشان و جامی به من بده، چون واعظ شهر به خاطر وعدهها و تهدیدها از کار خود برکنار شده است.
بیار باده که هر کو بشد زراه سداد
بکوی میکده رفت و سدید باز آمد
هوش مصنوعی: بیا شراب بیاور که هر کس از راهی که آمده، به سمت میخانه رفته و بازگشته است.
فلک نگین سلیمان بدست آنکس داد
که از تتبع دیو مرید باز آمد
هوش مصنوعی: آسمان نگین سلیمان را به کسی داد که پس از جستجو و تلاش، از پیروی شیطان بازگشت.
جهان مثل ارادت بنان آنکس خواند
که شد بملک مراد و مُرید باز آمد
هوش مصنوعی: دنیا مانند سرنوشت فردی است که به حقیقت و هدف خود دست یافته و کسانی که به او وابسته و مریدش بودند، دوباره به سوی او برمیگردند.
بجز مطاوعت و انقیاد سلطان نیست
عبادتی که بکار عبید باز آمد
هوش مصنوعی: هیچ عبادتی جز تسلیم و فرمانبرداری از سلطان وجود ندارد که به اعمال بندگان بازگردد.
ز کوی محمدت آنکس که خیمه بیرون زد
ذمیم رفت ولیکن حمید باز آمد
هوش مصنوعی: از محله محمد، هر کس که بیرون آمد، بدشانس بود و رفت، اما حمید دوباره بازگشت.
شد آشیانه وحدت مقام شهبازی
که از نشیمن کثرت وحید باز آمد
هوش مصنوعی: در این بیت به توصیف حالتی از وحدت و یکپارچگی اشاره شده است. این فرد همچون یک پرنده شکاری، از مکان تنوع و کثرت به خانهای بازگشته که در آن اتحاد و یکدستی حاکم است. به عبارت دیگر، او از دنیای متفاوت و متنوع به جایی آمده که همه چیز در آن بر اساس harmony و همبستگی است.
کسی که مرشد ارباب شوق شد خواجو
عبور کرد ز رشد و رشید باز آمد
هوش مصنوعی: کسی که به راهنمایی استاد عشق راه یافته و از بلوغ و کمال عبور کرده، دوباره به سوی زندگی بازگشته است.