گنجور

شمارهٔ ۷

اگر در جلوه می‌آری سمند باد جولان را
بفرما تا فرو روبم به مژگان خاک میدان را
مکن عیب تهی‌دستان که در بازار سرمستان
گدا باشد که بفروشد به جامی ملک سلطان را
چرا از کعبه برگردم که گر خاری بود در ره
برآرم آه و در یک دم بسوزانم مغیلان را
اگر همچون خضر خواهی که دایم زنده‌دل باشی
روان در پای جانان ریز اگر دستت دهد جان را
به فردوسم مکن دعوت که بی‌آن حور مه‌پیکر
کسی کو آدمی باشد نخواهد باغ رضوان را
به بوی لعل میگونش به ظلماتی در افتادم
که گر میرم ز استسقا نجویم آب حیوان را
چمن‌پیرا اگر چشمش بر آن سرو روان افتد
دگر بر چشمه ننشاند ز خجلت سرو بستان را
مگر باد سحرگاهی هواداری کند ورنی
نسیم یوسف مصری که آرد پیر کنعان را
چو مستان حرم خواجو جمال کعبه یاد آرد
ز آب چشم خون‌افشان کند دریا بیابان را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر در جلوه می‌آری سمند باد جولان را
بفرما تا فرو روبم به مژگان خاک میدان را
هوش مصنوعی: اگر در مقابل من می‌آیی، ای باد نادی که همچون اسب تیزپا می‌دوی، رخصت بده تا با مژگانم غبار میدان را پاک کنم.
مکن عیب تهی‌دستان که در بازار سرمستان
گدا باشد که بفروشد به جامی ملک سلطان را
هوش مصنوعی: به عیوب و کمبودهای تهیدستان توجه نکن، چرا که در فضای شلوغ و شاد بازار، فردی که در ظاهر گدا به نظر می‌رسد، ممکن است چیزی ارزشمند مانند ملک سلطان را به فروش بگذارد.
چرا از کعبه برگردم که گر خاری بود در ره
برآرم آه و در یک دم بسوزانم مغیلان را
هوش مصنوعی: چرا باید از کعبه دور شوم، وقتی که اگر در مسیرم خاری بیافتم، با آهی آن را برمی‌دارم و در یک لحظه تمامی دشواری‌ها را از بین می‌برم؟
اگر همچون خضر خواهی که دایم زنده‌دل باشی
روان در پای جانان ریز اگر دستت دهد جان را
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی همیشه شاداب و زنده‌دل باشی همچون خضر، باید جان و روح خود را در عشق و محبت محبوب بگذاری، اگر او به تو اجازه دهد.
به فردوسم مکن دعوت که بی‌آن حور مه‌پیکر
کسی کو آدمی باشد نخواهد باغ رضوان را
هوش مصنوعی: به بهشت من دعوت نکن، زیرا بدون آن حوری زیبا هیچ‌کس که انسان باشد، نمی‌خواهد باغ رضوان را.
به بوی لعل میگونش به ظلماتی در افتادم
که گر میرم ز استسقا نجویم آب حیوان را
هوش مصنوعی: به خاطر عطر خوش لعل او در دنیایی تاریک فرورفته‌ام، جایی که اگر هم از تشنگی بمیرم، به دنبال آب حیات نخواهم گشت.
چمن‌پیرا اگر چشمش بر آن سرو روان افتد
دگر بر چشمه ننشاند ز خجلت سرو بستان را
هوش مصنوعی: اگر چمن‌پیر از زیبایی سرو روان خیره شود، از شرم دیگر بر چشمه نمی‌نشیند تا سرو بستان را ببیند.
مگر باد سحرگاهی هواداری کند ورنی
نسیم یوسف مصری که آرد پیر کنعان را
هوش مصنوعی: آیا ممکن است در صبح زود، بادی یاری‌رسان باشد؟ یا نسیمی مانند نسیم یوسف مصری باشد که پیرکنعان را به حرکت درآورد؟
چو مستان حرم خواجو جمال کعبه یاد آرد
ز آب چشم خون‌افشان کند دریا بیابان را
هوش مصنوعی: چنان که دیوانگان حرم خواجو، زیبایی کعبه را به یاد می‌آورند و از شدت احساس، اشک‌هایشان همچون خون می‌ریزد، دریا را به بیابان تبدیل می‌کنند.

حاشیه ها

1396/09/27 03:11
جعفر مصباح

اگر در جلوه زیارة ....

1396/09/27 03:11
جعفر مصباح

اگر در جلوه میاری...