گنجور

شمارهٔ ۶۵

تا بر آید نفس از عشق دمی باید زد
بر سر کوی محبت قدمی باید زد
چهره بر خاک در سیمبری باید سود
بوسه بر صحن سرای صنمی باید زد
هر دم از کعبه ی قربت خبری باید جست
خیمه بر طرف حریم حرمی باید زد
هر شب از دفتر سودا ورقی باید خواند
وز جفا بر دل پر خون رقمی باید زد
هر نفس ز آتش دل خاک رهی باید شد
هر دم از سوز جگر ساز غمی باید زد
گر نخواهد که بر آشفته شود کار جهان
دست در حلقه زلف تو کمی باید زد
کام جان جز برای تو نمی شاید خواست
راه دل جز بهوای تو نمی باید زد
گرچه ما را نبود یک درم اما هر دم
سکه مهر ترا بر در می باید زد
خیز خواجو که چو افلاس شود دامن گیر
دست در دامن صاحب کرمی باید زد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1394/08/15 06:11
پویان

با سلام
در بیت یکی مانده به آخر، مصراع دوم نیاز به تصحیح تابپی دارد، به این صورت:
سکه مهر ترا بر درمی باید زد
که به طور اشتباه اینگونه نوشته شده:
سکه مهر ترا بر در می‌باید زد
اگر چه که بسیار از اشتباهات تایپی را که دوستان تذکر میدهند تصحیح نمی کنید، اما به هر حال گفتنش بهتر از نگفتنش است. شاید یک روزی اعمال شد.
با سپاس