شمارهٔ ۶۳
ان شکر لب که نباتش ز شکر می روید
از سمن برگ رخش سنبل تر می روید
می رود آب گل از نسترنش می ریزد
و ارغوان و گلش از راهگذر می روید
بجز آن پسته دهن هیچ سهی سروی را
نار سیمین نشنیدم که زبر می روید
تا تو در چشم منی از لب سرچشمه ی چشم
لاله می چینم و در لحظه دگر می روید
فتنه دور قمر نزد خرد دانی چیست
سبزه ی خط تو کز طرف قمر می روید
تیغ هجرم چه زنی کز دل ریشم هر دم
می دمد شاخ تبر خون و تبر می روید
فصل نوروز چو در برگ سمن می نگرم
بی گل روی تو خارم ز بصر می روید
هر زمانم که خط سبز تو آید در چشم
سبزه بینم ز لب چشمه که بر می روید
ای بسا برگ شقایق که دمادم در باغ
از سرشک من و خوناب جگر می روید
ظاهر آنست که از خون دل فرهادست
آن همه لاله که بر کوه و کمر می روید
اگر از چشم تو خواجو همه گوهر خیزد
از رخ زرد تو چونست که زر می روید
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ان شکر لب که نباتش ز شکر می روید
از سمن برگ رخش سنبل تر می روید
هوش مصنوعی: لبان شیرین او مانند شکر است و از شکر به وجود آمدهاند. برگ زردش از گلهای خوشبو و زیبا نیز لطیفتر و جذابتر است.
می رود آب گل از نسترنش می ریزد
و ارغوان و گلش از راهگذر می روید
هوش مصنوعی: آب گل از نسترن میریزد و گلهای ارغوان با زیبایی از کنار که عبور میکند، رو به جلو میروند.
بجز آن پسته دهن هیچ سهی سروی را
نار سیمین نشنیدم که زبر می روید
هوش مصنوعی: به جز آن پستهای که در دهن هیچکس نمیگنجد، هیچ سرو بلند و زیبا را با نقشی نقرهای ندیدم که در شاخ و برگهایش به خوبی رشد کرده باشد.
تا تو در چشم منی از لب سرچشمه ی چشم
لاله می چینم و در لحظه دگر می روید
هوش مصنوعی: هر زمان که تو در نظر من باشی، از زیبایی چشمانت مانند لالههای سرخ گلبرگ میچینم و در کمترین زمانی، دوباره جوانه میزند.
فتنه دور قمر نزد خرد دانی چیست
سبزه ی خط تو کز طرف قمر می روید
هوش مصنوعی: فتنهای که در دور قمر به وجود آمده، چه ارتباطی با عقل و خرد دارد؟ سبزهای که نشانه زیبایی خط توست، از سمت قمر میروید.
تیغ هجرم چه زنی کز دل ریشم هر دم
می دمد شاخ تبر خون و تبر می روید
هوش مصنوعی: تیغ جدایی چقدر بر دل زخم میزند، که هر لحظه یک بند خونین از دل بریده میروید و به مانند شاخ تبر، درد و آزار را بیشتر میکند.
فصل نوروز چو در برگ سمن می نگرم
بی گل روی تو خارم ز بصر می روید
هوش مصنوعی: وقتی در فصل بهار به درخت سمن نگاه میکنم که برگهایش جوانه زدهاند، اگر تو در کنارم نباشی، حس میکنم که گلهایم پژمرده و خارهایم از درونم رشد میکند.
هر زمانم که خط سبز تو آید در چشم
سبزه بینم ز لب چشمه که بر می روید
هوش مصنوعی: هر بار که خط سبز تو را میبینم، در چشمم سبزهای نمایان میشود که از لب چشمه بیرون میآید.
ای بسا برگ شقایق که دمادم در باغ
از سرشک من و خوناب جگر می روید
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، بسیاری از برگهای شقایق در باغ به خاطر اشکهای من و درد دلهایم رشد میکنند.
ظاهر آنست که از خون دل فرهادست
آن همه لاله که بر کوه و کمر می روید
هوش مصنوعی: ظاهر آن است که لالههایی که در کوه و دشت میرویند، حاصل غم و درد دل فرهاد هستند.
اگر از چشم تو خواجو همه گوهر خیزد
از رخ زرد تو چونست که زر می روید
هوش مصنوعی: اگر از چشمان تو جواهرات فرو میریزد، پس چگونه است که از چهرهی زرد تو طلا میروید؟

خواجوی کرمانی