شمارهٔ ۶۲
راستی را در سپاهان خوش بود آواز رود
در میان باغ کاران یا کنار زنده رود
باده در ساغر فکن ساقی که من رفتم بباد
رود را بر ساز کن مطرب که دل دادم برود
جام لعل و جامه ی نیلی سیه روئی بود
خیز و خم بنمای تا خمری کنم دلق کبود
گر تو ناوک می زنی دور افکنم درع و سپر
ور تو خنجر می کشی یکسو نهم خفتان و خود
شاهد بربط زن از عشّاق می سازد نوا
بلبل خوش نغمه از نوروز می گوید سرود
در چنین موسم که گل فرش طرب گسترده است
جامه ی جان مرا گوئی زغم شد تار و پود
آن شه خوبان زبردست و گدایان زیردست
او چو کیخسرو بلند افتاده و پیران فرود
می برد جانم بر محراب ابرویش نماز
می فرستد چشم من بر خاک درگاهش درود
چون میان دجله خواجو را کجا بودی کنار
کز کنار او دمی خالی نیفتادی ز رود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
راستی را در سپاهان خوش بود آواز رود
در میان باغ کاران یا کنار زنده رود
هوش مصنوعی: صدا و آواز رودخانه در سپاهان خوشایند است، به ویژه هنگامی که در میان باغکاران یا در کنار زندهرود به گوش میرسد.
باده در ساغر فکن ساقی که من رفتم بباد
رود را بر ساز کن مطرب که دل دادم برود
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب را در جام بریز زیرا که من از دنیا رفتهام. ای مطرب، نغمهای بنواز که دل من به سفر رفته است.
جام لعل و جامه ی نیلی سیه روئی بود
خیز و خم بنمای تا خمری کنم دلق کبود
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و جذابیت رنگها اشاره شده است. جامی درخشان و جامهای نیلی وجود دارد و شاعر از معشوق میخواهد که با ظاهری دلربا و جذابش، خود را نشان دهد تا او بتواند از زیباییاش بهرهمند شود و از دلقی با رنگ آبی لذت ببرد. در واقع، این شعر دعوت به تماشا و لذت بردن از زیباییهای زندگی است.
گر تو ناوک می زنی دور افکنم درع و سپر
ور تو خنجر می کشی یکسو نهم خفتان و خود
هوش مصنوعی: اگر تو تیر میزنی، من زره و سپر را کنار میزنم. و اگر تو خنجر بیرون میآوری، من لباس و خودم را کنار میزنم و کنار میروم.
شاهد بربط زن از عشّاق می سازد نوا
بلبل خوش نغمه از نوروز می گوید سرود
هوش مصنوعی: دیدن یک معشوق و نواختن موسیقی، احساسات عاشقانه را در دل ایجاد میکند. بلبل، با صدای دلنشینش، دلنوشتههای زیبایی در روز نوروز سر میدهد.
در چنین موسم که گل فرش طرب گسترده است
جامه ی جان مرا گوئی زغم شد تار و پود
هوش مصنوعی: در این زمان که گلها شادی و زیبایی را به نمایش گذاشتهاند، لباس روح من به خاطر غمها دچار آسیب و خراب شده است.
آن شه خوبان زبردست و گدایان زیردست
او چو کیخسرو بلند افتاده و پیران فرود
هوش مصنوعی: آن شاه زیبا و برجسته بالاست و گداها زیر دست او هستند. او مانند کیخسرو، بلندمرتبه و با عظمت است و پیران در مقابل او پایینترند.
می برد جانم بر محراب ابرویش نماز
می فرستد چشم من بر خاک درگاهش درود
هوش مصنوعی: چشم من به خاک درگاه او سلام میفرستد و جانم در برابر ابروی او حالت عبادت دارد.
چون میان دجله خواجو را کجا بودی کنار
کز کنار او دمی خالی نیفتادی ز رود
هوش مصنوعی: در کنار دجله، خواجو در جایی بود که هیچ لحظهای از زیبایی و طراوت رودخانه دور نمانده بود.

خواجوی کرمانی