شمارهٔ ۴۹
زلف هندوی تو در تاب است و ما را تاب نیست
چشم جادوی تو در خواب است و ما را خواب نیست
با لبت گر باده لاف جانفزائی میزند
پیش ما روشن شد این ساعت که او را آب نیست
نرگست در طاق ابرو از چه خفتد بیخبر
زانک جای خواب مستان گوشهٔ محراب نیست
ساکن کوی خرابات مغان خواهم شدن
کز در مسجد مرا امید فتح الباب نیست
خاک ره بر من شرف دارد اگر مست و خراب
بر در میخانه خفتن خوشتر از سنجاب نیست
پیش رویش ز آتش دل سوختم پروانهوار
زانک شمعی چون رخش در مجلس اصحاب نیست
گفتمش کاخر دل گمگشتهام را بازده
گفت باری این بضاعت در جهان نایاب نیست
روضهٔ رضوان بدان صورت که وصفش خواندهئی
چون به معنی بنگری جز منزل احباب نیست
ای که خواجو را ز تاب آتش غم سوختی
این همه آتش چه افروزی که او را تاب نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زلف هندوی تو در تاب است و ما را تاب نیست
چشم جادوی تو در خواب است و ما را خواب نیست
هوش مصنوعی: زلف پیچیده و جذاب تو در حال تاب خوردن است، اما ما انگیزهای برای تاب خوردن نداریم. چشمهای جادویی و دلربای تو ما را به خواب نمیبرند و ما از خواب بیبهرهایم.
با لبت گر باده لاف جانفزائی میزند
پیش ما روشن شد این ساعت که او را آب نیست
هوش مصنوعی: اگر با لبت بادهای بنوشی و ادعای افزایش جان و زندگی کنی، این لحظه برای ما روشن شده که او دیگر از آب بیبهره است.
نرگست در طاق ابرو از چه خفتد بیخبر
زانک جای خواب مستان گوشهٔ محراب نیست
هوش مصنوعی: چرا گل نرگس زیر طاق ابرو بیخبر خوابش برده است، در حالی که جای خواب عاشقان در گوشهی محراب نیست؟
ساکن کوی خرابات مغان خواهم شدن
کز در مسجد مرا امید فتح الباب نیست
هوش مصنوعی: میخواهم در محل خراباتیها ساکن شوم، زیرا از در مسجد امیدی به ورود ندارم.
خاک ره بر من شرف دارد اگر مست و خراب
بر در میخانه خفتن خوشتر از سنجاب نیست
هوش مصنوعی: اگر بر در میخانه خوابیده باشم، حتی اگر مست و خراب باشم، برایم بهتر از آن است که به سنجاب چیزی برتری داشته باشم. حتی خاک مسیر بر من ارزشمندتر است.
پیش رویش ز آتش دل سوختم پروانهوار
زانک شمعی چون رخش در مجلس اصحاب نیست
هوش مصنوعی: در برابر چهرهاش، قلبم به شدت میسوزد و همچون پروانهای دور شمع میچرخم؛ زیرا که او در جمع دوستان، همچون شعلهای نیست که من به آن نزدیک شوم.
گفتمش کاخر دل گمگشتهام را بازده
گفت باری این بضاعت در جهان نایاب نیست
هوش مصنوعی: به او گفتم که شاید روزی دل گمشدهام را پیدا کند. او در پاسخ گفت که چنین چیزی در این دنیا دیگر پیدا نمیشود.
روضهٔ رضوان بدان صورت که وصفش خواندهئی
چون به معنی بنگری جز منزل احباب نیست
هوش مصنوعی: بهشتی که تو توصیفش را خواندهای، وقتی به معنا و عمق آن نگاه کنی، جز خانهی دوستان و آشنایانت نیست.
ای که خواجو را ز تاب آتش غم سوختی
این همه آتش چه افروزی که او را تاب نیست
هوش مصنوعی: ای کسی که خواجو را از شدت غم به آتش کشیدی، این همه آتش که روشن میکنی، برای او طاقت تحمل وجود ندارد.
حاشیه ها
1401/03/21 11:06
سهراب منامی
سنجاب در این شعر به چه معناست؟
1401/03/21 13:06
همیرضا
سنجاب در این مصرع احتمالاً رختخواب دوخته شده از پوست سنجاب است که گرم و نرم و راحت است.
معنای کلی بیت این است: «از خاک راه کمترم اگر مست و خراب بر در میخانه خوابیدن بهتر از خوابیدن در رختخوابی از جنس پوست سنجاب نباشد».

خواجوی کرمانی