گنجور

شمارهٔ ۴۹

زلف هندوی تو در تابست و ما را تاب نیست
چشم جادوی تو در خوابست و ما را خواب نیست
با لبت گر باده لاف جانفزائی می زند
پیش ما روشن شد این ساعت که او را آب نیست
نرگست در طاق ابرو از چه خفتد بی خبر
زانک جای خواب مستان گوشه ی محراب نیست
ساکن کوی خرابات مغان خواهم شدن
کز در مسجد مرا امید فتح الباب نیست
خاک ره بر من شرف دارد اگر مست و خراب
بر در میخانه خفتن خوشتر از سنجاب نیست
پیش رویش ز آتش دل سوختم پروانه وار
زانک شمعی چون رخش در مجلس اصحاب نیست
گفتمش کاخر دل گمگشته ام را بازده
گفت باری این بضاعت در جهان نایاب نیست
روضه ی رضوان بدان صورت که وصفش خوانده ئی
چون بمعنی بنگری جز منزل احباب نیست
ایکه خواجو را ز تاب آتش غم سوختی
این همه آتش چه افروزی که او را تاب نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"چشم جادو"
با صدای خسرو انصاری (آلبوم مهراب)

حاشیه ها

1401/03/21 11:06
سهراب منامی

سنجاب در این شعر به چه معناست؟

1401/03/21 13:06
حمیدرضا

سنجاب در این مصرع احتمالاً رختخواب دوخته شده از پوست سنجاب است که گرم و نرم و راحت است.

معنای کلی بیت این است: «از خاک راه کمترم اگر مست و خراب بر در میخانه خوابیدن بهتر از خوابیدن در رختخوابی از جنس پوست سنجاب نباشد».