اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با تو نقشی که در تصوّر ماست
بزبان قلم نیاید راست
هوش مصنوعی: ما به قدری در تصوّر خود از تو شگفتزدهایم که نمیتوانیم آن را به خوبی با کلمات بیان کنیم.
حاجت ما توئی چرا که ز دوست
حاجتی به ز دوست نتوان خواست
هوش مصنوعی: نیاز ما تویی، زیرا که از دوستی نمیتوان چیزی بیشتر از دوستی خواست.
ماه تا آفتاب روی تو دید
اثر مهر در رخش پیداست
هوش مصنوعی: ماه تا زمانی که آفتاب را دید، تاثیر محبت تو را در چهرهاش مشاهده کرد.
سخن باده با لبت با دست
صفت مشک با خط تو خطاست
هوش مصنوعی: نحوه صحبت کردن شراب با لبهای تو، و توصیف این زیبایی با دست و خط خوش تو، همه نشان میدهند که این زیبایی وصف ناشدنی است.
در چمن ذکر ناروان می رفت
قامتت گفت برکشیده ی ماست
هوش مصنوعی: در باغ، صدای ذکر و دعا به گوش میرسید و قامت زیبای تو به خوبی نمایان بود، گویی که میگفتی این زیبایی مختص ماست.
سرو آزاد پیش بالایت
راستی را چو بندگان برپاست
هوش مصنوعی: سرو آزاد به نشانه زیبایی و تناسب، در برابر حضور تو به راستترین شکل ممکن ایستاده است، مانند بندگانی که با ادب و احترام در حضور خویش قرار میگیرند.
او چو آزاد کرده ی قد تست
لاجرم دست او چنان بالاست
هوش مصنوعی: او مانند کسی است که بهراستی آزاد شده و به همین دلیل دستش بهقدری بلند است که در آسمانها میدرخشد.
فتنه بنشان و یکزمان بنشین
که قیامت ز قامتت برخاست
هوش مصنوعی: دلتنگی و ناراحتی را کنار بگذار و لحظهای آرام بگیر، چون روز قیامت به خاطر بزرگی و اهمیت تو به پا خواسته است.
هر که بینی بجان بود قائم
جان وامق چو بنگری عذراست
هوش مصنوعی: هر کسی را که ببینی، بهخاطر اینکه او نشانهای از زندگی و روح را دارد، باید بدانیم که در واقع روح او همچون داستان عاشقانهای است که میتوان تقدیم کرد.
از صبا بوی روح می شنوم
دم عیسی مگر نسیم صباست
هوش مصنوعی: از نسیم صبحگاهی بویی را حس میکنم که مثل عطری روحافزا است، شاید هم این نسیم خاصیت عیسی را دارد.
عمر خواجو بباد رفت و رواست
زانک بی دوست عمر باد هواست
هوش مصنوعی: زندگی خواجو گذشت و این موضوع طبیعی است، چرا که بدون دوست، زندگی همچون بادی بیمحتواست.
حاشیه ها
مصرع آخر بیت آخر از آن سعدی است که حافظ نیز از آن استقبال کرده. غزل 115 از سعدی و غزل 373 از غزلیات حافظ را ببینید.
1392/04/09 14:07
امین کیخا
با همه زیبایی های شیراز بویژه خونگرمی و ساده گیری شیرازی ها باید گفت دروازه قران نامش دروازه کوران بوده است زیرا از انجا کوران به گدایی روزگار می گذرانده اند و البته با گذاشتن نام قران بر ان به زیبایی ان افزوده شده است . و واژه گزینی بجایی بوده است .
1392/04/09 14:07
امین کیخا
حمید جان با إبراز محبتی که به خواجو کردی منهم همسازم و شعر هایش را در زیبایی همتای زباناوران نخست ایران میدانم .
1392/04/10 00:07
امین کیخا
والله حمید جان نشانی دقیقش را ندارم ذحیر مرا نیز مبتلا کرده است ، اما یقینا در کتابی خوانده ام ، و گر نه به ذهن من نمیرسید ، بهرسو برای نگارش ارزش فراوانی قائل نیستم نگارش فقط حجاب کلمات است تنها صدا است که می ماند .بعد از اموختن فرانسه دیگر نگارش را فراموش کردم ، اولین خط ما به یاری بابلی ها نگاشته شده است ، در حال حاضر هم فارسی زبانی ست با دو خط عربی و روسی( در تاجیکستان) . خوش نویسی را دوست دارم ولی اماده بهم ریختن هر ریختار( فرمول) نگارشی هستم .
1392/04/10 00:07
امین کیخا
باز باید بگویم از مهربانترین مردم ما شیرازی ها هستند که برای من بسیار عزیز و ارزشمند هستند.