شمارهٔ ۳۷
ورطهی پر خطر عشق ترا ساحل نیست
راه پر آفت سودای تو را منزل نیست
گر شوم کشته بدانید که در مذهب عشق
خونبهای من دلسوخته بر قاتل نیست
نشود فرقت صوری سبب منع وصال
زانکه در عالم معنی دو جهان حائل نیست
میل خوبان نه من بی سر و پا دارم و بس
کیست آنکو به رخ سرو قدان مایل نیست
هیچ سائل ز درت باز نگردد محروم
گرچه در کوی تو جز خون جگر سائل نیست
چه دهم شرح جمال تو که در معنی حسن
آیتی نیست که در شأن رخت نازل نیست
بنده از بندگیت خلعت شاهی یابد
که غلامی که قبولت نبود مقبل نیست
هیچ کامی ز دهان تو نکردم حاصل
چه کنم کز تو مرا یک سر مو حاصل نیست
چه نصیحت کنی ای غافل نادان که مرا
پند عاقل نکند سود چو دل قابل نیست
اگرت عقل بود منکر مجنون نشوی
کانکه دیوانه لیلی نشود عاقل نیست
غم دل با که تواند که بگوید خواجو
مگر آنکس که غمی دارد و او را دل نیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ورطهی پر خطر عشق ترا ساحل نیست
راه پر آفت سودای تو را منزل نیست
هوش مصنوعی: عشق تو خطرناک است و به جایی امن نمیرسد، نه راهی برای فرار از دردهای جدایی هست و نه جایی برای استراحت و آرامش.
گر شوم کشته بدانید که در مذهب عشق
خونبهای من دلسوخته بر قاتل نیست
هوش مصنوعی: اگر به دست عشق کشته شوم، باید بدانید که در این مذهب، بهای خون من بر عهدهی قاتل نیست و من از او انتقام نمیگیرم.
نشود فرقت صوری سبب منع وصال
زانکه در عالم معنی دو جهان حائل نیست
هوش مصنوعی: جدایی ظاهری نباید مانع ارتباط واقعی شود، زیرا در دنیای معنوی هیچ مانعی برای پیوستن وجود ندارد.
میل خوبان نه من بی سر و پا دارم و بس
کیست آنکو به رخ سرو قدان مایل نیست
هوش مصنوعی: من فقط به جذابیت و زیبایی خوبان علاقه دارم و چیز دیگری برای من مهم نیست. آیا کسی هست که به زیبایی و جلوه ی سروقدان بیتوجه باشد؟
هیچ سائل ز درت باز نگردد محروم
گرچه در کوی تو جز خون جگر سائل نیست
هوش مصنوعی: هیچ درخواستی از در تو بیجواب نمیماند، حتی اگر در کوی تو فقط اشک و اندوه وجود داشته باشد.
چه دهم شرح جمال تو که در معنی حسن
آیتی نیست که در شأن رخت نازل نیست
هوش مصنوعی: چه بگویم از زیبایی تو که هیچ کلمه و معنایی نیست که در خور جایگاه تو باشد.
بنده از بندگیت خلعت شاهی یابد
که غلامی که قبولت نبود مقبل نیست
هوش مصنوعی: کسی که از بندگی تو بهرهمند شود، مانند یک شاه خواهد بود؛ اما کسی که به تو اعتنا نکند، هرگز به مقام و جایگاهی نخواهد رسید.
هیچ کامی ز دهان تو نکردم حاصل
چه کنم کز تو مرا یک سر مو حاصل نیست
هوش مصنوعی: من هیچ بهرهای از سخنان تو نبردم، حالا چه میتوانم بکنم وقتی که حتی یک تار مو از تو نصیبم نشده است؟
چه نصیحت کنی ای غافل نادان که مرا
پند عاقل نکند سود چو دل قابل نیست
هوش مصنوعی: ای غافل نادان، نصیحت تو برای من بیفایده است چرا که دل من آمادگی پذیرش پندهای عاقلانه را ندارد.
اگرت عقل بود منکر مجنون نشوی
کانکه دیوانه لیلی نشود عاقل نیست
هوش مصنوعی: اگر عقل داشته باشی، نباید وجود مجنون را انکار کنی، زیرا کسی که عاشق لیلی نمیشود، عاقل نیست.
غم دل با که تواند که بگوید خواجو
مگر آنکس که غمی دارد و او را دل نیست
هوش مصنوعی: کسی که غم و اندوهی در دل دارد، تنها میتواند دردش را با کسی در میان بگذارد که خود نیز غمی در دل داشته باشد، زیرا دیگران قادر به درک واقعی احساسات او نیستند.