شمارهٔ ۱۷
چند سوزیم من و شمع شبستان همه شب
چند سازیم چنین بی سر و سامان همه شب
تا بشب بر سر بازار معلق همه روز
تا دم صبح سرافکنده و گریان همه شب
سوختم ز آتش هجران و دلم بریان شد
ور نسازم چکنم با دل بریان همه شب
رشته ی جان من سوخته بگسیخته باد
گر ز عشق سر زلفت ندهم جان همه شب
هر شبی کز خم گیسوی توام یاد آید
در خیالم گذرد خواب پریشان همه شب
تا تو در چشم منی از نظرم دور نشد
ذره ئی چشمه خورشید درخشان همه شب
خیرت هست که در بادیه ی هجر تو نیست
تکیه گاهم بجز از خار مغیلان همه شب
بخیال رخ و زلف تو بود تا دم صبح
بستر خواب من از لاله و ریحان همه شب
در هوای گل روی تو بود خواجو را
همنفس بلبل شب خیز خوش الحان همه شب
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چند سوزیم من و شمع شبستان همه شب
چند سازیم چنین بی سر و سامان همه شب
هوش مصنوعی: هر شب من و شمع در کنار هم میسوزیم و در بینظمی و بیثباتی، با هم ساز و نوا داریم.
تا بشب بر سر بازار معلق همه روز
تا دم صبح سرافکنده و گریان همه شب
هوش مصنوعی: در طول شب، تا صبح زود، در بازار معلق و بیهدف گشته و همچنان با سر افکنده و گریان هستم.
سوختم ز آتش هجران و دلم بریان شد
ور نسازم چکنم با دل بریان همه شب
هوش مصنوعی: من از ناراحتی و دوری معشوق به شدت رنج میبرم و دلم به شدت آتش گرفته است. حالا که نمیتوانم درد دل خود را فراموش کنم، تمام شب را با این دل سوخته و شکسته سپری میکنم.
رشته ی جان من سوخته بگسیخته باد
گر ز عشق سر زلفت ندهم جان همه شب
هوش مصنوعی: رگ و جان من به خاطر عشق تو به شدت آسیب دیده و آشفته است. اگر قرار باشد که از عشق تو دست بکشم، حتی یک شب هم نمیتوانم جانم را فدای تو نکنم.
هر شبی کز خم گیسوی توام یاد آید
در خیالم گذرد خواب پریشان همه شب
هوش مصنوعی: هر شبی که یاد تو با موهای پریشت در ذهنم خاطرهها مرور میشود، تمام شب را با خوابهای ناآرام میگذرانم.
تا تو در چشم منی از نظرم دور نشد
ذره ئی چشمه خورشید درخشان همه شب
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در چشم من هستی، حتی یک لحظه هم از نظرم دور نمیشوی، مانند یک ذره نور از خورشید که در تمام شب میدرخشد.
خیرت هست که در بادیه ی هجر تو نیست
تکیه گاهم بجز از خار مغیلان همه شب
هوش مصنوعی: به خاطر دوری تو، هیچ جایی برای تکیه کردن ندارم و تمام شب در میان خارهای مغیلان سرگردانم.
بخیال رخ و زلف تو بود تا دم صبح
بستر خواب من از لاله و ریحان همه شب
هوش مصنوعی: تا صبح، در خیال چهره و موهایت، بستر خوابم پر از گلهای لاله و ریحان بود.
در هوای گل روی تو بود خواجو را
همنفس بلبل شب خیز خوش الحان همه شب
هوش مصنوعی: خواجو در هوایی که گل و زیبایی چهرهات را میبیند، همدم بلبل خوشنوا و شبزندهدار است و تمام شب را به سر میبرد.