شمارهٔ ۱۵۲
بجز نسیم که یابد نصیبی از گلزار
که یک گلست در این باغ و عندلیب هزار
چو از گل آرزوی مرغ خوش نظر با دست
تو هم ببوی قناعت کن از نسیم بهار
وگر چو غنچه جهان را بروی گل بینی
بدوز چشم جهان بین بخار و دیده مخار
ز تیغ و دار چه ترسانی ای پسر ما را
که تاج ما سر تیغست و تخت ما سردار
بعشوه ام چه فریبی چرا که بلبل مست
کجا بباد هوا باز گردد از گلزار
کدام دوست که دوری گزیند از بر دوست
کدام یار که گیرد قرار بیرخ یار
ترا شبی نگزیرد ز چنگ و نغمه زیر
مرا دمی نشکیبد ز آه و ناله زار
حدیث غصه ی فرهاد و قصه ی شیرین
بخون لعل بباید نوشت بر کهسار
روان بود که بود باغ را درین موسم
کنار و بر گل و خواجو ز گل گرفته کنار
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بجز نسیم که یابد نصیبی از گلزار
که یک گلست در این باغ و عندلیب هزار
هوش مصنوعی: جز نسیم، هیچکس از زیباییهای گلزار بهرهای نمیبرد. در این باغ فقط یک گل وجود دارد، اما پرندگان خوشصدا بسیارند.
چو از گل آرزوی مرغ خوش نظر با دست
تو هم ببوی قناعت کن از نسیم بهار
هوش مصنوعی: وقتی از گل، آرزوی پرندهی زیبا را با دستان خود احساس میکنی، از نسیم بهاری بهرهمند شو و قناعت را در پیش بگیر.
وگر چو غنچه جهان را بروی گل بینی
بدوز چشم جهان بین بخار و دیده مخار
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دنیا را زیبا و شگفتانگیز ببینی، باید چشم خود را به روی زیباییها باز کنی و از بینش خود برای درک عمیقتری از آنچه در اطرافت هست، استفاده کنی. نباید بگذاری چیزهای سطحی یا ناپسند تو را از شناخت زیباییها بازدارند.
ز تیغ و دار چه ترسانی ای پسر ما را
که تاج ما سر تیغست و تخت ما سردار
هوش مصنوعی: ای پسر، چرا ما را از تیغ و دار میترسانی؟ ما تاج و تختی داریم که در حقیقت بر سر شمشیر است و مقام ما بر دوش بزرگان است.
بعشوه ام چه فریبی چرا که بلبل مست
کجا بباد هوا باز گردد از گلزار
هوش مصنوعی: من با چه جذبهای فریبت میزنم؛ چرا که بلبل خوشحال هرگز نمیتواند به دامن گلزار برگردد.
کدام دوست که دوری گزیند از بر دوست
کدام یار که گیرد قرار بیرخ یار
هوش مصنوعی: کدام دوستی است که از دوستش دوری کند؟ و کدام یاری وجود دارد که بدون حضور یارش آرامش پیدا کند؟
ترا شبی نگزیرد ز چنگ و نغمه زیر
مرا دمی نشکیبد ز آه و ناله زار
هوش مصنوعی: تو را شبی از دست نمیدهم و نغمههای زیبای زندگی را فراموش نمیکنم و هرگز نمیگذارم گناهی بر من سایه بیفکند. در عین حال، درد و آه و نالههای دلشکستهام را نیز فراموش نمیکنم.
حدیث غصه ی فرهاد و قصه ی شیرین
بخون لعل بباید نوشت بر کهسار
هوش مصنوعی: غصه و داستان عاشقانه فرهاد و شیرین را بخوان، باید داستان این عشق با نگین سرخ بر روی کوهها نوشت.
روان بود که بود باغ را درین موسم
کنار و بر گل و خواجو ز گل گرفته کنار
هوش مصنوعی: در این فصل، باغ پر از زیبایی و طراوت است و گلها در کنار یکدیگر میدرخشند و مناظر دلنشینی را ایجاد میکنند.

خواجوی کرمانی