شمارهٔ ۱۴۱
مشنو که چراغ دل من روی تو نبود
یا میل من سوخته دل سوی تو نبود
مشنو که هر آنکش خبر از عالم جانست
آئینه جان رخ دلجوی تو نبود
مشنو که سر زلف عروسان بهاری
آشفته ی آن سنبل گلبوی تو نبود
مشنو که دل خسته ی دیوانه ما را
شوریدگی از سلسله ی موی تو نبود
مشنو که گر آن طره ی زنگی وش هندوست
ترک فلکی بنده ی هندوی تو نبود
مشنو که چو در گوشه ی محراب کنم روی
چشمم همه در گوشه ی ابروی تو نبود
مشنو که گر از هر دو جهان روی بتابم
مقصود من از هر دو جهان روی تو نبود
مشنو که شبی تا سحر از آتش سودا
منزلگه من خاک سر کوی تو نبود
مشنو که پریشانی و بیماری خواجو
از زلف کژ و غمزه ی جادوی تو نبود
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مشنو که چراغ دل من روی تو نبود
یا میل من سوخته دل سوی تو نبود
هوش مصنوعی: من به این فکر نکن که دل من به خاطر تو روشن نشده یا اینکه عشق من به تو خاموش شده است.
مشنو که هر آنکش خبر از عالم جانست
آئینه جان رخ دلجوی تو نبود
هوش مصنوعی: هرگز فکر نکن که هر چیزی که از عالم روح و جان به گوش میرسد، نشاندهنده روح و ذات دلربا و محبوب تو باشد.
مشنو که سر زلف عروسان بهاری
آشفته ی آن سنبل گلبوی تو نبود
هوش مصنوعی: به حرفهای دیگران توجه نکن، زیرا آشفته بودن زلفهای عروسان بهاری به زیبایی و طراوت سنبل و گل تو ارتباطی ندارد.
مشنو که دل خسته ی دیوانه ما را
شوریدگی از سلسله ی موی تو نبود
هوش مصنوعی: نشنو که دل زخمدیده و آشفتهی ما، دیوانگیاش به خاطر زیبایی موهای تو نیست.
مشنو که گر آن طره ی زنگی وش هندوست
ترک فلکی بنده ی هندوی تو نبود
هوش مصنوعی: نباید فکر کنی که اگر آن موهای سیاه و نرم به دست هندی باشد، من که بندهای از بندگان زیبایی تو هستم، تحت تأثیر آن قرار نخواهم گرفت.
مشنو که چو در گوشه ی محراب کنم روی
چشمم همه در گوشه ی ابروی تو نبود
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که در حال نماز و عبادت است و به خاطر عشق و علاقهاش به معشوق، توجهش به او جلب شده است. به عبارتی، اگرچه در حال تقرب به خداوند و عبادت است، اما همه تمرکزش به معشوق و زیبایی او معطوف شده و نمیتواند از او غافل شود.
مشنو که گر از هر دو جهان روی بتابم
مقصود من از هر دو جهان روی تو نبود
هوش مصنوعی: نشنو که اگر از تمام جوانب دنیا به تو توجه کنم، هدف من از تمامی این توجهات فقط تو نخواهی بود.
مشنو که شبی تا سحر از آتش سودا
منزلگه من خاک سر کوی تو نبود
هوش مصنوعی: نشنیدهام که شب تا صبح از شدت عشق، جایی برای من به غیر از خاک کوی تو وجود داشته باشد.
مشنو که پریشانی و بیماری خواجو
از زلف کژ و غمزه ی جادوی تو نبود
هوش مصنوعی: نا امیدی و درد و رنج خواجو به خاطر زلف پیچیده و ناز عطرآگین تو نیست.

خواجوی کرمانی