شمارهٔ ۱۴۰
آن رفت که میل دل من سوی شما بود
شب تا بسحر خوابگهم کوی شما بود
آن رفت که پیوسته ام از روی عبادت
محراب روان گوشه ی ابروی شما بود
آن رفت که شمع دل من در شب حیرت
در سوز و گداز از هوی روی شما بود
آن رفت که از نکهت انفاس بهاران
مقصود من سوخته دل بوی شما بود
آن رفت که در تیره شب از غایت سودا
دلبند من خسته جگر موی شما بود
آن رفت که هر دم که ز بابل زدمی لاف
چشمم همه بر غمزه ی جادوی شما بود
آن رفت که مرغ دل پر آتش خواجو
پروانه ی شمع رخ دلجوی شما بود
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن رفت که میل دل من سوی شما بود
شب تا بسحر خوابگهم کوی شما بود
هوش مصنوعی: او که میرفت، در حقیقت کسی بود که دل من به سمت شما و عشق شما میتپید. در طول شب تا صبح، خواب من تنها به یاد شما و کوی شما بود.
آن رفت که پیوسته ام از روی عبادت
محراب روان گوشه ی ابروی شما بود
هوش مصنوعی: او رفت و من که همیشه در سجدهی عبادت به سوی ابروی شما توجه داشتم، دلم برایش تنگ شده است.
آن رفت که شمع دل من در شب حیرت
در سوز و گداز از هوی روی شما بود
هوش مصنوعی: شمع قلب من در شب سرد و گیج به خاطر عشق و زیبایی تو در حال سوختن و ذوب شدن بود.
آن رفت که از نکهت انفاس بهاران
مقصود من سوخته دل بوی شما بود
هوش مصنوعی: آن شخصی که با نفسهای خوشش بوی بهار را به یاد میآورد، از یاد من رفته است و دل من در نبود او سوخته و دلتنگ است.
آن رفت که در تیره شب از غایت سودا
دلبند من خسته جگر موی شما بود
هوش مصنوعی: او که در شب تار به خاطر عشق و اشتیاقش، دلش به خاطر موی شما دچار درد و رنج شده بود، رفت.
آن رفت که هر دم که ز بابل زدمی لاف
چشمم همه بر غمزه ی جادوی شما بود
هوش مصنوعی: او رفت و هر لحظه که از بابل دور میشدم، تمام توجه و نگاه من به زیبایی و جذابیت شما بود.
آن رفت که مرغ دل پر آتش خواجو
پروانه ی شمع رخ دلجوی شما بود
هوش مصنوعی: آنکه دلش پر از آتش عشق بود و به شما وابسته بود، دیگر رفته است.

خواجوی کرمانی